گسترهی هنر ایرانی بر پایهای چنان افراشته و استوار ایستاده است که آسان نمیتوان مرزهایش را رصد کرد. در گذر از حدود فرهنگها، گاه گوشهای بس دوردست، به نمادها و رسومی چنان آشنا برمیخوریم که گویی پا بر خاک مادری خویش ایستادهایم. این گستردگی و جهانشمولی به سبب پیوند دیرینهسالی است که ایرانزمین با تمدنهای بزرگ در هنگامهی برآمدن و فرو فتادنشان داشته است. جهانگیران و جهانگردان برای یافتن اکسیر قدرت یا حکمت روی به این دیار نهادهاند و بیش از رهآوردشان ارمغان بردهاند. و اینگونه شاخسارهای درخت کهنسال هنر ایرانی ریشه کرده در آبگیرهای این سرزمین، به هر بوم و بری رخ نموده و هر گوشه رنگی نو یافته، و بویی تازه فشانده. فروزش پنجرهای کوچک رو به این پهنای بیمنتها گشوده تا بنشینیم و بنگریم و سازِ دل کوک کنیم.
هر کو نکند فهمی زین کلک خیالانگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد...