برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 81، سال دوازدهم، اردیبهشت و خرداد 1393، رویه 34 تا 35.
قاسم پورکاشانی
کمندش میدواند پای مشتاق
بیابان را نپرسد چند میل است
سعدی
سخن پیرامون سازهای است استوانهای شکل که بیشتر دور شهرها و در مسیر جادهها بنا میشده. به این سبب که میلِ واحدِ فاصلهها با سازهٔ مورد بحث ما پیوستگی دیرینه و نزدیکی دارد. چند کلامی از میلِ واحدِ فاصله سخن میگویم.
میل واحد فاصله از کلمهٔ لاتینِ Milla آمده است برابر با 1620 یارد انگلیسی و 1482 متر فرانسوی و 3000 متر ایرانی است. در کشورهای مغرب زمین، واحد 3000 متر ایرانی را از دهها قرن پیش در کتابها یاد کرده و آن را به رسمیت شناختهاند. میل ایرانی فاصلهای فرضی تقریبی نبوده. چنانچه منوچهری میفرماید:
چون سپه را به سوی دشت برون برده بود
گرد لشگر صد و شش میــل سراپرده بود
از دیوان شعرای ایران زمین چنین برمیآید که میل فاصلهٔ اندکی نبوده. نظامی هم میل را فاصلهای دور میشناخته است.
و زانجــا تا لب دریــا به تعجیــل
دو اسبه کرد کوچکی میل در میل
به هر روی ایران واحدِ میل را از دیرباز میشناخته. در سده سوم هجری در شعر اسدی توسی از آن بسیار سخن رفته است. و اما دربارهٔ میلی که ساختاری استوانهای است:
برجاست. این میل چهار گوش و از سنگ تراشیدهٔ قالبی و ملات ساروج ساخته شده است.
دیگر میل، از زمان ساسانیان در فیروزآباد فارس ایستاده است. این میل و میل واقع در ممسنی فارس درون پر هستند که در نزدیکی شهرها راهنمایی کاروانها را بودهاند.
بعد از این، میل با درون تهی ساخته شدند- لولهای به حالتِ ایستاده. این مهم ظرافت فکری و ژرف اندیشی نیاکان ما را تداعی میکند. دیگر، میل شده بود و ابزاری امنیتی وسازهای برای دیدبانی که دید را برای طلایهداران شهر در میدانی پهناور میسر میساخت. طلایهدار تا آنجا که توان دیدن داشت اطراف را میپایید و بقیه را به طلایهداری دیگر میسپرد. طلایهدار اگر وضع را نابهسامان میدید شبها در دهانهٔ میل آتش میافروخت و روزها در زیر این دودکش عظیم شراره بر مازوت و ذغال و سنگ و بُن درختان میزد و از دود سنگینی که به پا میخاست لشگریان را از خطر آگاه میکرد.
بعد از حملهٔ اعراب، اسلام آوردنِ ایرانیان نفوذ و رسوخ واژههای عربی که بهوجه انکارناپذیری در فرهنگ ما نفوذ کرد. میل ایرانی جایش را به واژهٔ منار عربی داد. علت آن هم آتشی بود که پیوسته دمساز میل بوده. پس نار عربی به معنی آتش، منار اسمِ مکانِ نار عربی شد. مثل مدرس، مکتب و مطبخ که برابر قانونِ زبانِ تازی با اضافه شدن میم در ابتدای مراسم. اسم مکان را تبیین میکند. در این صورت منار عربی جانشین میل ایرانی گردید. مثل منار قم ساخته شدی در (129هجری قمری) واقع در میدان قم.
سلجوقیان ایران (429 تا 700) خیلی زود موفق به کشف بزرگ کوره آجرپزی برای پختن آجر شدند. کوره آجرپزی در جای جای ایران ساخته شد، مصالحی مقاوم با قالبهای نو پا به میدان سازندگی نهاد. آجرهای ختایی- قزاقی و نظامی از برکات همین دوران است. از این رو منارهسازی در ایران رونقِ به سزایی یافت در هر شهر و دیار منارههای زیادی پا گرفت مثل منار چهل دختران اصفهان در سال 501.
در قرن چهارم منار ایاز (سنگ بست) که بدان ارسلان جاذب هم میگویند به وجود آمد.
منار روستای پرسیان در اصفهان. این منار در سال 491 در روستای پرسیان بنا گردید. هم اکنون بدون آسیب قابل توجهای پا برجاست.
منارِ کاشان منار دیگریست که با دیدگاه شکل و نقوش آن، قابل توجه است که جنب مسجد جامع آن شهر است. این منار کمترین آسیب را دیده و از سال 491 تاکنون در کاشان پابرجاست.
منار خسروگرد واقع در سبزوار، احداث در سال 505 از منارهای مستحکم در تاریخ ماست.
میل فیروزآباد واقع در فیروزآباد کاشمر از میلهای قطور و خوش ساخت است که یک استوانهٔ کامل را در نظر مجسم مینماید.
منار قوشخانه اصفهان از نظر ظرافت، باریکی و نقوش روی آن اهمیت بسیار دارد. این میل از قرن هشتم تاکنون در اصفهان پابرجاست.
فاصلهٔ بین دو مناره در جادهها یک میل که 3000 متر. مِتر ایرانی معادل یک ذرع که یکصد و چهار سانتیمتر بوده نزدیکی شهرها فاصلهٔ دو میل 1000 قدم بوده است که هر دوی آنها واحد طول میل گفته میشده. در بالای مناره، با فاصلهٔ 1000 متر طلایهداران بر بوقی میدمیدند و از رویدادها با خبر میشدند. در دورانهای بعد که شکل اطلاع رسانی تغییر کرد. مورس و تلگراف و تلفن پا به عرصه حیات بشری نهاد، خبرها و خبر یافتن رنگِ پلیسی و جاسوسی یافت. منار شد وسیله قدرتنمایی و تحکیم هویت فرمانروایان مثل منار پامنار نزدیک بازار تهران که در قرن سیزدهم بنا گردید.
از منار استفاده ظلمانهای هم میشد حاکمان جبار محکومین را از منار با سر به زیرمیافکندند و به آن اعدام مغولی میگفتند. تا ناصرالدین شاه با فرمانی این کار را موقوف کرد. قبلهٔ عالم به داد محکومان رسید و فرمانداد آنها را در میدان اعدام (میدان محمدیه کنونی) سر ببرند. تا برای همشهریان تهرانی هم لذت تماشا میسر گردد!
میلسازی، سازهای است برآمده از فکر آفرینشگر و توانای ایرانی. میگویند اسکندر مقدونی هم یک میل در یونان باستان ساخته بود، اما از آن اثری و خبری نیست. اصولا هر چیز دست نایافتنی را به اسکندر نسبت میدهند. مثل دست یافتن به آب حیات، روئین تن بودن و دیگر نسبتها، در صورتی که اسکندر توان زنده ماندن هم نداشت و در سی و دو سالگی مرد.
امروزه کشوری که به میل سازی که (اخیرا بدان برج میگویند) شهرت دارد کاناداست بلندترین برجها از آن اوست دقیقا شکل و ترکیب میلهای ایرانی را دارد. شمار زیادی از آنها شبیه منار خرم آباد یادگار قرن ششم است.
البته کار آنها ساده و بدون نقوش و نمای آنها از سرامیک مخصوص است. میل امروز کاربرد بسیار دارد: ارتباط ماهوارهای و خیلی استفاده تجاری دیگر. برج میلاد هم اهمیت جهانی دارد و مایهی افتخار مهندسین و کارگران ایران سرافراز است، چه از نظر اهمیت سازه و چه از نظر فن آوری بسیاری که درون آن تعبیه شده است.
گفتیم به وجود آمدن آجر پخته در زمان سلجوقیان باعث رونق میل گردید. حال ببینیم میل چگونه امروزه سبب پیشرفت صنعت فخاری (آجرپزی) شده است.
میل کورهپزخانه دودِ چند کارخانه و دهها قمیر (محفظهای که در آن آجر پخته میشود.) را به ارتفاع 50 متری میبرد و در آسمان پخش میشود. دود چند کارخانه با فن آوری خاص با کانالهای حساب شده به میل هدایت و میل دود را از سطح زمین دور میکند. تا سی سال قبل این سازهی استوانی بیکم و کاست شکل و ترکیب میلهای باستانی را دارد، در دو طرفِ جاده شهر ری (فدائیان اسلام امروز) دیده میشد. میلهای از سر بر آسمان کشیده دود کثیری را به آسمان میبردند.
خاطرهای از حاج قمار
میلهای آجرپزی خلاف میل و مناره باستانی عمر مفید دارند. شاید پنجاه سال این میلها کارایی خود را از دست میدهند و محکوم به تخریب میشوند. تخریب میلهای آجرپزی از عهدهٔ دو یا سه متخصص برمیآمد. با اعتبارترین آنها حاج فخار بود. او میلِ مرده را (واژهای که به میلِ از کار افتاده میگفتند.) بدون بیل و کلنگ یا لودر و بولدزر خراب میکرد. بدینسان که دورِ میل را بیش از یک متر میکندند. چون میلها ریشه در زمین داشتند همچنان پابرجا میماندند و خم به ابرو نمیآوردند. بعد با مهارت و کاردانی حیرت انگیزی به اندازهای که خود میدانست. چالهٔ کنده شده را آب میبست. آب دادن به میل چندروز طول میکشید. شگفت انگیز است که ساعت تخریب میل را دقیق میگفت و میل در همان موقع به زیر میریخت. یک روز من به او گفتم در تخریب میل هنری باورنکردنی داری او گفت: نه هنر نیست، دشمن میل آب است. زیر میل نباید آب به خود ببیند. از آن به بعد من به میل یا منارهها دقت کردم. دیدم نیاکان ما میلها را بالای سطح زمین ساختهاند. و راه نفوذ آب را به ریشهٔ میل میبستند. برای نمونه میل گنبدکاووس. میلِ نخشبِ بخارا.