تاریخ تجزیه

چکیدۀ تاریخ تجزیه ایران‌ - بخش نهم - دکتر هوشنگ طالع

برگرفته از تارنمای كاربرد

در این‌ یکصد و پنجاه‌سال‌، روس‌ و انگلیس‌ به‌ قدری‌ به‌ایران‌ صدمه‌ رسانیده‌اند که‌ قلم‌ ازشرح‌ آن‌ عاجز است‌.
هرگاه‌ منصفانه‌ در تاریخ‌یکصد و پنجاه‌ ساله‌ی‌ ایران‌ نظرشود، صدمات‌ و تعدیات‌انگلیس‌ها به‌ مراتب‌ به‌ ظلم‌ و ستم‌روس‌ها، می‌چربد.
در اغلب‌ این‌ تهدیدات‌ وتجاوزات‌ روس‌ها بر ایران‌،محرک‌ اصلی‌ همان‌ دولت‌ ...انگلستان‌ است‌.
شادروان‌ محمود محمود ـ تاریخ‌ روابط سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌ در قرن‌ نوزدهم‌ ـچاپ‌ اول‌ ـ آبان‌ ماه‌ 1338 خورشیدی‌


نام‌کتاب‌: چکیدۀ تاریخ تجزیه ایران‌
مؤلف‌: دکترهوشنگ طالع‌
ناشر: سمرقند

بخش‌نهم‌
انتقال ارثیۀ خونین تزارها به تزارهای سرخ‌

روز هفتم‌ نوامبر 1917 میلادی‌ (16 آبان‌ 1296 خورشیدی‌)، بلشویک‌ها با یک‌ کودتای‌ مسلحانه‌،حکومت‌ موقت‌ را در روسیه‌ برانداختند. در این‌ فرآیند، “ولادیمیر ایلیچ‌ ایلیانوف‌” ملقب‌ به‌ لنین‌، نخستین‌حکومت‌ کمونیستی‌ را به‌ نام‌ “شورای‌ کمیسرهای‌ خلق‌” در روسیه‌ برپا کرد.
به‌ دنبال‌ کودتای‌ لنین‌ علیه‌ کرنسکی‌، مأموران‌ دولتی‌ روسیه‌ از سرزمین‌ قفقاز گریختند. بدین‌سان‌،اداره‌ی‌ سرزمین‌ مزبور به‌طور کامل‌ به‌ دست‌ عوامل‌ محلی‌ افتاد. روز 24 نوامبر 1917 میلادی‌ (3آذر ماه‌1296 خورشیدی‌)، گرجی‌ها و ارانی‌ها (تاتارهای‌ قفقاز) کمیساری‌ ماوراء قفقاز را تشکیل‌ داده‌ و سپس‌ بااعلام‌ استقلال‌ رسمی‌ در 22 آوریل‌ 1918 (1 اردیبهشت‌ ماه‌ 1297 خورشیدی‌)، فدراسیون‌ قفقاز را بنیادنهادند.
بر پایه‌ی‌ قرارداد برست‌ لیت‌ اوفسک‌ (Brest Litovsk) که‌ در سوم‌ مارس‌ 1918 میلادی‌ (12 اسفندماه‌1296 خورشیدی‌) میان‌ حکومت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ و دولت‌ آلمان‌ بسته‌ شد، فدراسیون‌ قفقاز به‌ چند کشورمستقل‌، بخش‌ گردید. بدین‌ سان‌، در 26 مه‌ 1918 (4 خرداد 1297) گرجستان‌ و دو روز بعد یعنی‌ در 28 مه‌1918 (6 خرداد 1297)، آذربایجان‌ و ارمنستان‌، اعلام‌ استقلال‌ کردند. در این‌ فرآیند، نیروهای‌ آلمان‌ وعثمانی‌ رفته‌ رفته‌ در جمهوری‌های‌ نوخاسته‌، نفوذ کردند.
بر پایه‌ی‌ قرارداد مزبور، عثمانی‌ اجازه‌ یافته‌ بود تا مناطق‌ قارص‌، اردهال‌ و باتوم‌ را اشغال‌ کند. اما، آلمان‌هاکه‌ در پی‌ دست‌اندازی‌ به‌ منابع‌ نفتی‌ باکو بودند، از ورود نیروهای‌ عثمانی‌ به‌ باتوم‌ جلوگیری‌ نموده‌ و تفلیس‌ راتصرف‌ کردند. آلمان‌ها و عثمانی‌ها می‌کوشیدند تا با بهره‌گیری‌ از خلاء حضور روسیه‌، خود را به‌ کرانه‌های‌دریای‌ مازندران‌ برسانند. انگلستان‌ نیز که‌ نگران‌ دستیابی‌ دو دولت‌ مزبور بر قفقاز بود، با انباشت‌ نیرو درمیان‌رودان‌ (بین‌النهرین‌)، ژنرال‌ دانسترویل‌ (Dunsterville) را در دی‌ ماه‌ 1296 خورشیدی‌ (ژانویه‌ 1918میلادی‌) از راه‌ کرمانشاه‌، همدان‌، قزوین‌، به‌ رشت‌ گسیل‌ داشت‌، تا از راه‌ دریای‌ مازندران‌ به‌ باکو برود. ژنرال‌انگلیسی‌ در سر راه‌ به‌ قفقاز، از نیروهای‌ میرزاکوچک‌خان‌ که‌ بخش‌ بزرگی‌ از گیلان‌ را در تصرف‌ داشت‌،شکست‌ خورده‌ و ناچار به‌ حوالی‌ تهران‌ عقب‌ نشست‌. سرانجام‌ نیروهای‌ ژنرال‌ دانسترویل‌ در خردادماه‌ (ژوئن‌)همان‌ سال‌ با موافقت‌ میرزاکوچک‌خان‌، عازم‌ بادکوبه‌ شد. با نزدیک‌ شدن‌ انگلیس‌ها، روز 26 ژوئیه‌ 1918میلادی‌ (سوم‌ امردادماه‌ 1297 خورشیدی‌)، حزب‌ سوسیالیست‌ انقلابی‌ باکو، با کودتایی‌ حکومت‌ شائومیان‌ رادر “اران‌” برانداخت‌. انگلیس‌ها پس‌ از تسلط بر باکو، دولتی‌ به‌ نام‌ “هیأت‌ مدیره‌ی‌ بحر خزر” را سرکار آوردند وژنرال‌ دانسترویل‌، دست‌اندرکار تأسیس‌ یک‌ ارتش‌ ملی‌ از مسلمانان‌ قفقاز شد. در این‌ میان‌، عثمانی‌ها در 14سپتامبر 1918 (22 شهریورماه‌ 1297) نیروی‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ به‌ قفقاز فرستادند و پس‌ از جنگ‌های‌ شدیدبادکوبه‌ را متصرف‌ شدند و حکومت‌ دست‌نشانده‌ی‌ خود را در بادکوبه‌، پایه‌گذاری‌ کردند. چندی‌ بعد، یعنی‌ درسی‌ام‌ اکتبر 1918 (7 آبان‌ ماه‌ 1297)، دولت‌ عثمانی‌ که‌ توان‌ ادامه‌ی‌ جنگ‌ را نداشت‌، تقاضای‌ ترک‌ مخاصمه‌کرد. پیمان‌ ترک‌ مخاصمه‌ در مودروس‌ (Mudros)به‌ امضاء رسید. بدین‌ سان‌، با نبود رقیب‌ در منطقه‌، دولت‌بریتانیا در پی‌ آن‌ برآمد تا سلطه‌ و نفوذ خود را بر سرتاسر قفقاز، خاورمیانه‌ و آسیای‌ میانه‌، بگستراند.
هم‌زمان‌، دولت‌ بریتانیا، سر ویلفرد مالسون‌ (Sir Wilfred Maleson) را به‌ خوارزم‌ و فرارود فرستاد تاسرزمین‌هایی‌ را که‌ ارتش‌ تزار تخلیه‌ کرده‌ بود، بدون‌ سر و صدا تصاحب‌ کند. در تابستان‌ سال‌ 1918 میلادی‌(1297 خورشیدی‌)، دریادارنوریس‌ (Noris)، ناوگان‌ روسیه‌ را در دریای‌ مازندران‌ متصرف‌ شد. انگلیس‌ها درپی‌ آن‌ بودند که‌ میراث‌ خونین‌ تزارها را تا آن‌جا که‌ ممکن‌ است‌ به‌ چنگ‌ آورند. در اجرای‌ این‌ سیاست‌، دولت‌انگلستان‌ افزون‌ بر تقویت‌ جمهوری‌های‌ قفقاز، کمک‌های‌ هنگفتی‌ نیز در اختیار ژنرال‌های‌ تزاری‌ که‌ هنوز بابلشویک‌ها می‌جنگیدند قرارداد.
به‌ دنبال‌ امضای‌ پیمان‌ “مودروس‌”، نیروهای‌ انگلیس‌ بار دیگر بادکوبه‌ را اشغال‌ کرده‌ و در این‌ فرآیند،جمهوری‌ آذربایجان‌ بر پا شد. هم‌زمان‌ با این‌ واقعه‌، جمهوری‌های‌ ضد بلشویک‌ گرجستان‌ و ارمنستان‌ نیز باحمایت‌ انگلستان‌، اعلام‌ استقلال‌ کردند.
به‌ دنبال‌ گفتگوهای‌ هیأت‌ نمایندگی‌ آذربایجان‌ با هیأت‌ نمایندگی‌ ایران‌ در پاریس‌ و اعلام‌ هیأت‌آذربایجان‌ برای‌ ایجاد فدراسیون‌ با ایران‌، در پاییز سال‌ 1298 خورشیدی‌ (1919میلادی‌)، هیأتی‌ به‌ ریاست‌سیدضیاءالدین‌ طباطبایی‌ به‌ قفقاز گسیل‌ شد تا زمینه‌ی‌ بستن‌ قرارداد فدراسیون‌ میان‌ تهران‌ و باکو را فراهم‌آورد و در صورت‌ موفقیت‌ کامل‌، به‌ اقدام‌ مشابه‌ در مورد ارمنستان‌ و گرجستان‌ بپردازد. اما، یورش‌ بلشویک‌هابر قفقاز و سلطه‌ی‌ آنان‌ بر جمهوری‌های‌ نوخاسته‌ی‌ آذربایجان‌ و سپس‌ ارمنستان‌ و گرجستان‌، تلاش‌های‌ایران‌ را برای‌ وحدت‌ دوباره‌ با سرزمین‌ قفقاز به‌ شکست‌ کشاند.

روز هفدهم‌ امردادماه‌ 1298 خورشیدی‌ (نهم‌ اوت‌ 1919میلادی‌)، وثوق‌الدوله‌ نخست‌وزیر ایران‌ بادریافت‌ رشوه‌، قرارداد محرمانه‌ای‌ با انگلستان‌ امضاء کرد. قرارداد مزبور، تنها عنوان‌ تحت‌الحمایگی‌ را کم‌داشت‌ وگرنه‌ از نظر محتوا، در حد قرارداد تحت‌الحمایگی‌ بود. بر پایه‌ی‌ قرارداد مزبور، نظارت‌ بر تشکیلات‌نظامی‌ و مالی‌ ایران‌، به‌ صورت‌ انحصاری‌ در اختیار مستشاران‌ انگلیسی‌ قرار می‌گرفت‌. در برابر دولت‌انگلستان‌ متعهد شده‌ بود که‌ وامی‌ به‌ ایران‌ پرداخت‌ کرده‌ و بخشی‌ از خسارت‌های‌ وارده‌ در زمان‌ جنگ‌ به‌ایران‌ را جبران‌ نماید و...
پس‌ از امضای‌ قرارداد مزبور، انگلیس‌ها دست‌اندرکار اجرای‌ آن‌ شدند. در حالی‌ که‌ برپایه‌ی‌ قوانین‌مشروطیت‌، این‌ قرارداد، می‌بایست‌ به‌ تصویب‌ مجلس‌ می‌رسید. آنان‌ نخست‌ وامی‌ به‌ مبلغ‌ دو میلیون‌ لیره‌ بابهره‌ی‌ هفت‌ درصد در اختیار وثوق‌الدوله‌ قرار دادند. هم‌زمان‌، یک‌ هیأت‌ نظامی‌ و یک‌ هیأت‌ مالی‌ از سوی‌انگلستان‌ برای‌ در دست‌ گرفت‌ ارتش‌ و دارایی‌ ایران‌، به‌ تهران‌ فرستاده‌ شد. وثوق‌الدوله‌ نیز به‌ پاس‌ این‌ خیانت‌،افزون‌ بر دریافت‌ رشوه‌، مفتخر به‌ “نشان‌ حمام‌” از امپراتور انگلیس‌ شد.
انتشار خبر قرارداد محرمانه‌ی‌ وثوق‌الدوله‌ ـ کاکس‌، توفانی‌ از خشم‌ و نفرت‌ ایرانیان‌ را برانگیخت‌. مردم‌،یک‌ دل‌ و یک‌ زبان‌، قرارداد مزبور را محکوم‌ کردند. سرانجام‌، در اثر پایمردی‌ مردم‌ ایران‌ و ایستادگی‌ مجلس‌شورای‌ ملی‌ و اعتراض‌ شدید جراید، قرارداد کان‌ لم‌ یکن‌ اعلام‌ شد.

حکومت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ و حکومت‌ کمال‌ پاشا در ترکیه‌، حکومت‌هایی‌ بودند نوپا و هر دو حکومت‌، بادولت‌ انگلستان‌ در حال‌ پیکار. دولت‌ انگلستان‌، به‌ یونان‌ در نبرد علیه‌ حکومت‌ نوپای‌ ترکیه‌ و به‌ مخالفان‌بلشویک‌ها در روسیه‌، یاری‌ می‌کرد. از این‌ روی‌، بلشویک‌ها و ترک‌ها، به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدند که‌ می‌بایست‌ برابردشمن‌ مشترک‌ با یکدیگر متحد شوند. بلشویک‌ها، در پی‌ تجدید امپراتوری‌ تزارها، سودای‌ سلطه‌ی‌ مجدد برقفقاز را داشتند. به‌ ویژه‌ نفت‌ باکو برای‌ حکومت‌ نوپای‌ بلشویکی‌ از اهمیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار بود. ترک‌ها نیزبرای‌ ادامه‌ی‌ جنگ‌ علیه‌ یونان‌ و تثبیت‌ حکومت‌ خود، نیاز به‌ پول‌ و جنگ‌افزار داشتند. بدین‌ سان‌، آن‌ها حاضرشدند که‌ در برابر دریافت‌ پول‌ و جنگ‌افزار، “اران‌” را به‌ بلشویک‌ها واگذارند. از این‌ روی‌ بلشویک‌ها، بخشی‌ ازجواهرهای‌ سلطنتی‌ و طلا که‌ بیش‌ از دو میلیون‌ منات‌ طلا ارزش‌ داشت‌ و نیز چندین‌ فروند کشتی‌ مملو ازجنگ‌افزار را در اختیار مصطفی‌ کمال‌ پاشا قرار دادند. از سوی‌ دیگر بر پایه‌ ی‌ قراردادی‌ که‌ در ششم‌ بهمن‌ ماه‌1298 (27 ژانویه‌ 1920) میان‌ دو حکومت‌ مزبور بسته‌ شد، دولت‌ بلشویکی‌ لنین‌، مناطق‌ قارص‌، اردهال‌ و دومنطقه‌ی‌ جنوب‌ غربی‌ ارمنستان‌ را به‌ ترکیه‌ واگذار کرد. به‌ دنبال‌ این‌ توافق‌، ترک‌ها، جمهوری‌ آذربایجان‌ را دراختیار بلشویک‌ها قرار دادند. روز 28 آوریل‌ 1920 (8 اردیبهشت‌ 1299 خورشیدی‌) ارتش‌ سرخ‌ بدون‌برخورد با هیچ‌ مقاومتی‌ وارد باکو شد. مردم‌ اران‌ که‌ از این‌ خیانت‌ سخت‌ به‌ هیجان‌ آمده‌ بودند، آشکارامی‌گفتند که‌: “ترک‌ها ما را به‌ بلشویک‌ها فروختند.”
روز اول‌ فروردین‌ ماه‌ 1300 (21 مارس‌ 1921)، ارتش‌ سرخ‌، جمهوری‌ نوپای‌ گرجستان‌ را اشغال‌ کرد وکمابیش‌ یک‌ ماه‌ بعد، ارتش‌ سرخ‌ وارد ایروان‌ شد و ارمنستان‌ را نیز اشغال‌ کرد. اما تا سال‌ 1924 میلادی‌(1303 خورشیدی‌) به‌ ظاهر سه‌ جمهوری‌ مزبور مستقل‌ بودند. اما، با تصویب‌ قانون‌ اساسی‌ شوروی‌ در همان‌سال‌، به‌ استقلال‌ ظاهری‌ آن‌ها نیز پایان‌ داده‌ شد.

پس‌ از آن‌ که‌ سرزمین‌ اران‌ به‌ چنگ‌ بلشویک‌ها افتاد، آنان‌ تجاوز نظامی‌ به‌ ایران‌ را آغاز کردند. روز بیست‌ وهشتم‌ اردیبهشت‌ ماه‌ 1299 خورشیدی‌ (18 مه‌ 1920)، چند کشتی‌ جنگی‌ بلشویک‌ها، بندر غازیان‌ راگلوله‌باران‌ کردند. بهانه‌ی‌ این‌ اقدام‌، پیش‌گیری‌ از پناه‌ دادن‌ به‌ کشتی‌های‌ جنگی‌ مخالفان‌ بلشویک‌ها بود. عصرهمان‌ روز، گروهی‌ از سربازان‌ سرخ‌ از کشتی‌ها پیاده‌ شده‌ و بندر انزلی‌ را اشغال‌ کردند. به‌ دنبال‌ این‌ تجاوز،گروهی‌ دیگر از سربازان‌ ارتش‌ سرخ‌ در مازندران‌ پیاده‌ شدند. از این‌ روی‌، دولت‌ ایران‌ ضمن‌ اعتراض‌ به‌ دولت‌بلشویکی‌ روسیه‌، به‌ مجمع‌ اتفاق‌ ملل‌ شکایت‌ کرد و خواستار برپایی‌ مجمع‌ عمومی‌ و رسیدگی‌ به‌ تجاوزبلشویک‌ها گردید.
کمیسر وزارت‌ امور خارجه‌ حکومت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ کوشید تا با فرستادن‌ تلگرام‌ گنگی‌، ایران‌ را ازشکایت‌ خود منصرف‌ سازد. دولت‌ ایران‌ ضمن‌ اعتراض‌ مجدد، خواستار خروج‌ فوری‌ سربازان‌ سرخ‌ از خاک‌کشور شد. کمیسر مزبور، ضمن‌ پاسخ‌ مجدد به‌ اعتراض‌ دولت‌ ایران‌، یادآور شد: “... حکومت‌ سویت‌ کارگران‌ ودهاقین‌ مایل‌ است‌ که‌ با ملت‌ ایران‌ دارای‌ روابط هم‌جواری‌ و دوستانه‌ باشد و بنابراین‌ تصمیم‌ دولت‌ ایران‌ را دردخول‌ به‌ طریق‌ تازه‌ تهنیت‌ گفته‌ و امیدوار است‌ که‌ وسایل‌ مقتضیه‌ فراهم‌ خواهد شد که‌ کلیه‌ موانع‌ برقراری‌روابط عادی‌ مابین‌ دو دولت‌ مرتفع‌ گردد.”
با این‌ وجود، سه‌ روز بعد، سربازان‌ سرخ‌ در آستارا پیاده‌ شدند و دست‌ به‌ غارت‌ اهالی‌ زدند. اما در راه‌بازگشت‌ شاهسون‌های‌ “قرجه‌ بیگلو” به‌ آنان‌ حمله‌ کرده‌ و افزون‌ بر اموال‌ غارتی‌، دو عراده‌ توپ‌ آنان‌ را نیز به‌غنیمت‌ گرفته‌وتعدادی‌ راکشته‌ واسیرکردند.هم‌زمان‌ با این‌ وقایع‌،روز دهم‌خرداد 1299 (31 مه‌ 1920)،گروهی‌ از سربازان‌ سرخ‌ با توپخانه‌ در ناحیه‌ی‌ سرخس‌ از مرز گذشتند و دست‌ به‌ قتل‌ و غارت‌ گشودند. در این‌میان‌، روس‌ها از بندر انزلی‌ فراتر رفته‌ و شهر رشت‌ را نیز اشغال‌ کردند.
سرانجام‌ مجمع‌ عمومی‌ جامعه‌ی‌ ملل‌، در نشست‌ روز 20 ژوئن‌ 1920 (30 خردادماه‌ 1299)، چنین‌ نظرداد که‌ مجمع‌ مایل‌ است‌ پیش‌ از هرگونه‌ تصمیمی‌ در انتظار انجام‌ وعده‌های‌ شوروی‌ بماند. نشست‌ مزبور ازدولت‌ ایران‌ خواست‌ تا مجمع‌ را در جریان‌ بعدی‌ وقایع‌ قرار دهد. پیش‌ از اعلام‌ تصمیم‌ مجمع‌ عمومی‌، خبررسید که‌ روز شانزدهم‌ خردادماه‌ 1299 (6 ژوئن‌ 1920)، قراردادی‌ میان‌ فرماندهان‌ ارتش‌ سرخ‌ در گیلان‌ ومیرزاکوچک‌خان‌ به‌ امضاء رسیده‌ است‌. بر پایه‌ی‌ قرارداد مزبور، دو طرف‌ درباره‌ی‌ تأسیس‌ جمهوری‌ شوروی‌گیلان‌ توافق‌ کرده‌اند. این‌ خبر باعث‌ نگرانی‌ زیادی‌ در میان‌ مردم‌ ایران‌ شد.
در اثر مخالفت‌ شدید مردم‌ با وثوق‌الدوله‌، کابینه‌ی‌ وی‌ روز سوم‌ تیرماه‌ 1299 (24 ژوئن‌ 1920) سقوطکرد و او نیز از ایران‌ فرار نمود. به‌ جای‌ وی‌، مشیرالدوله‌ پیرنیا که‌ معروف‌ به‌ بی‌طرفی‌ بود کابینه‌ی‌ وحدت‌ ملی‌را با شرکت‌ رجال‌ خوشنام‌ ایران‌ تشکیل‌ داد. در آن‌ زمان‌، ایران‌ در لبه‌ی‌ پرتگاه‌ سقوط قرار داشت‌ . گیلان‌ دردست‌ ارتش‌ سرخ‌ و هواداران‌ میرزاکوچک‌خان‌ بود. در آذربایجان‌ قیامی‌ بر پا گردیده‌ و مأموران‌ دولت‌ مرکزی‌ ازآن‌ خطه‌ اخراج‌ شده‌ بودند. برخی‌ نقاط ایران‌ در اشغال‌ ارتش‌ انگلیس‌ بود. دولت‌ بریتانیا افزون‌ بر تمرکز نیرو درقزوین‌ و همدان‌ برای‌ رویارویی‌ احتمالی‌ با شوروی‌، نیرویی‌ هم‌ در تربت‌ حیدریه‌ مستقر کرده‌ بود تا از حمله‌ی‌احتمالی‌ بلشویک‌ها به‌ هند جلوگیری‌ کند. از سوی‌ دیگر، دولت‌ بریتانیا با تجهیز هرچه‌بیشتر”پلیس‌ جنوب‌”،به‌حضور نظامی‌ خود در جنوب‌ کشور، شکل‌ سازمان‌یافته‌تری‌ بخشیده‌ بود.
در چنین‌ شرایطی‌، نخست‌وزیر ایران‌ طی‌ بیانیه‌ای‌ اجرای‌ قرارداد 1919 را موقوف‌ به‌ تعیین‌ تکلیف‌ آن‌ ازسوی‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ کرد و در این‌ راستا، وی‌ مأموران‌ مالیه‌ انگلیسی‌ را به‌ بهانه‌ی‌ مأموریت‌ و مرخصی‌ ازکشور دور نمود. سپس‌ هیأتی‌ را به‌ ریاست‌ مشاورالممالک‌ انصاری‌ برای‌ گفتگو با بلشویک‌ها به‌ روسیه‌ گسیل‌داشت‌.
در این‌ میان‌، دولت‌ انگلستان‌ با حکومت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ درباره‌ی‌ سرزمین‌های‌ جدا شده‌ از ایران‌ درخوارزم‌ و فرارود و قفقاز به‌ توافق‌ رسید. بر پایه‌ی‌ توافق‌ مزبور، دولت‌ بریتانیا متعهد شد که‌ نیروهای‌ خود را ازمناطق‌ خوارزم‌ و فرارود بیرون‌ کشیده‌ و از تقویت‌ عناصر ضد بلشویک‌ در خطه‌ی‌ مزبور و قفقاز خودداری‌ کند.در برابر دولت‌ شوروی‌ نیز متعهد گردید که‌ از تبلیغات‌ کمونیستی‌ و ضدانگلیسی‌ در ایران‌ دست‌ برداشته‌ واستقلال‌ و تمامیت‌ ارضی‌ ایران‌ را به‌ رسمیت‌ بشناسد. در ضمن‌ هر دو کشور متعهد شدند در کوتاه‌ترین‌ زمان‌،نیروهای‌ خود را از خاک‌ ایران‌ تخلیه‌ کنند.
بدین‌ سان‌، دولت‌ ایران‌ که‌ به‌ شدت‌ ضعیف‌ شده‌ بود و بار دیگر به‌ مانند سالیان‌ دراز پیشین‌ در برابر سازش‌دو قدرت‌ بزرگ‌، بدون‌ حامی‌ و تنها مانده‌ بود، روز هفتم‌ اسفندماه‌ 1299 خورشیدی‌ (26 فوریه‌ 1921)، تن‌ به‌امضای‌ قرارداد به‌ اصطلاح‌ “مودت‌” با بلشویک‌ها داد. در فصل‌ اول‌ قرارداد مزبور، می‌خوانیم‌: “... دولت‌شوروی‌ روسیه‌ تمام‌ معاهدات‌ و مقاولات‌ و قراردادهایی‌ را که‌ دولت‌ روسیه‌ تزاری‌ با ایران‌ منعقد نموده‌ وحقوق‌ دولت‌ ایران‌ را تضییع‌ می‌نمود، ملغی‌ و از درجه‌ی‌ اعتبار ساقط شده‌ اعلان‌ می‌نماید.”
اما، با این‌ وجود و اعلام‌ صریح‌ پیرامون‌ ملغی‌ بودن‌ معاهداتی‌ که‌ دولت‌ روسیه‌ تزاری‌ با ایران‌ منعقد نموده‌بود و علی‌رغم‌ اظهارنظر صریح‌ “مارکس‌ و انگلس‌ بنیانگذاران‌ اندیشه‌ی‌ کمونیستی‌” درباره‌ی‌ قرارداد گلستان‌ وترکمان‌چای‌ مبنی‌ بر غصب‌ حقوق‌ ملت‌ ایران‌ در خطه‌ی‌ قفقاز، در قرارداد “مودت‌”، اشاره‌ای‌ به‌ سرزمین‌های‌تجزیه‌ شده‌ی‌ ایران‌ در قفقاز به‌ عمل‌ نیامد. در حالی‌ که‌ چچیرین‌ که‌ پس‌ از تروتسکی‌، به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ی‌شوروی‌ برگزیده‌ شده‌ بود، طی‌ یادداشتی‌ به‌ دولت‌ ایران‌ اعلام‌ کرد: “.. مرز ایران‌ و روسیه‌ مطابق‌ خواسته‌ی‌ اقوام‌مرزنشین‌ تعیین‌ خواهد شد...”.
در فصل‌ سوم‌ می‌خوانیم‌: “دولتین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ رضایت‌ می‌دهند که‌ سرحد مابین‌ ایران‌ و روسیه‌مطابق‌ کمیسیون‌ سرحدی‌ 1881 1260] خورشیدی‌ مربوط به‌ قرارداد آخال‌ [تصدیق‌ و رعایت‌ نمایند. ضمناًبه‌ واسطه‌ای‌ عدم‌ میلی‌ که‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ از استفاده‌ از ثمره‌ی‌ سیاست‌ غاضبانه‌ی‌ دولت‌ تزاری‌ سابق‌روسیه‌ دارد، از انتفاع‌ از جزایر آشوراده‌ و جزایر دیگری‌ که‌ در سواحل‌ ولایت‌ استرآباد ]گرگان‌[ ایران‌ واقع‌می‌باشد، صرف‌نظر کرده‌ و هم‌چنین‌ قریه‌ی‌ فیروزه‌ را با اراضی‌ مجاوره‌ که‌ مطابق‌ قرارداد 28 مه‌ 1893
7] خرداد 1272 خورشیدی‌ [از طرف‌ ایران‌ به‌ روسیه‌ انتقال‌ داده‌ شده‌ است‌، به‌ ایران‌ مسترد می‌دارد. دولت‌ایران‌ از طرف‌ خود رضایت‌ می‌دهد که‌ شهر سرخس‌ معروف‌ به‌ سرخس‌ روس‌ یا سرخس‌ کهنه‌ با اراضی‌ مجاورآن‌ که‌ منتهی‌ به‌ رودخانه‌ی‌ سرخس‌ می‌شود در تصرف‌ روسیه‌ باقی‌ بماند...”.
در این‌ میان‌، سخنی‌ از قراردادهای‌ گلستان‌، ترکمان‌چای‌ و آخال‌ به‌ میان‌ نیامد. در حالی‌ که‌ در فصل‌ اول‌،سخن‌ از لغو “تمام‌ معاهدات‌ و مقاولات‌ و قراردادهایی‌ است‌ که‌ دولت‌ روسیه‌ با ایران‌ منعقد نموده‌ و حقوق‌ ملت‌ایران‌ ]را[ تضییع‌ می‌نمود. کارل‌ مارکس‌ (Karl Marx) درباره‌ی‌ قراردادهای‌ گلستان‌ و ترکمان‌چای‌می‌نویسد: “... روسیه‌ به‌ ایران‌ تجاوز کرده‌ بود... روسیه‌ تزاری‌ نه‌ تنها از طریق‌ عهدنامه‌ی‌ گلستان‌ و ترکمان‌چای‌ایران‌ را از چند منطقه‌ی‌ دیگر لخت‌ کرده‌ بلکه‌ هم‌چنین‌ او را از کشتی‌رانی‌ در امتداد سواحل‌ خویش‌ در دریای‌خزر محروم‌ ساخت‌...”. فردریش‌ انگلس‌ (Friedrich Engels)، در این‌باره‌ خاطر نشان‌ می‌کند: “...عهدنامه‌ی‌ ترکمان‌چای‌، ایران‌ را به‌ یک‌ تحت‌الحمایه‌ی‌ روسیه‌ تبدیل‌ کرده‌ است‌...”
اما، برپاکنندگان‌ نظام‌ بلشویکی‌ در روسیه‌ که‌ خود را از پیروان‌ مارکس‌ و انگلس‌ می‌دانستند، چشم‌ بر روی‌نظرات‌ آنان‌ فرو بستند.
بدین‌ سان‌، در بیست‌ و ششم‌ فوریه‌ 1921 (هفتم‌ اسفندماه‌ 1299 خورشیدی‌)، دولت‌ ایران‌ زیر فشاربلشویک‌ها که‌ بخش‌هایی‌ از گیلان‌ را اشغال‌ کرده‌ بودند، تن‌ به‌ امضای‌ قرارداد به‌ اصطلاح‌ “مودت‌”، داد. البته‌دولت‌ انگلستان‌ نیز با وجودی‌ که‌ با دولت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ در حال‌ ستیز بود، از عقد چنین‌ قراردادی‌ خوشحال‌بود. زیرا در صورت‌ هرگونه‌ اعاده‌ی‌ وضع‌ پیشین‌ در سرزمین‌های‌ قفقاز و خوارزم‌ و فرارود، می‌توانست‌ منافع‌نامشروع‌ دولت‌ مزبور را در منطقه‌ به‌ خطر اندازد و باعث‌ تشویق‌ مردم‌ افغانستان‌، مکران‌، بلوچستان‌ و...، دراعاده‌ی‌ وضع‌ سابق‌ گردد. بر پایه‌ی‌ عهدنامه‌ی‌ مزبور، همه‌ی‌ سرزمین‌هایی‌ را که‌ تزارها با زور و جنگ‌ از ایران‌منتزع‌ کرده‌ بودند، به‌ حکومت‌ بلشویکی‌ واگذار گردید. بدین‌ سان‌، میراث‌ خونین‌ تزارها به‌ تزارهای‌ سرخ‌ منتقل‌شد.

 

پی‌نوشت‌های‌ بخش‌ نهم‌
- پیمان‌ معروف‌ به‌ برست‌ لیت‌اوفسک‌ (Brest Litovsk)، در سوم‌ مارس‌ 1918 میلادی‌ (12 اسفندماه‌ 1296خورشیدی‌)، میان‌ دولت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ و دولت‌های‌ آلمان‌، اتریش‌، بلغارستان‌ و عثمانی‌، بسته‌ شد. بر پایه‌ی‌ پیمان‌مزبور، بلشویک‌ها از سرزمین‌هایی‌ که‌ در اثر جنگ‌ از دست‌ داده‌ بودند چشم‌پوشی‌ کرده‌ و پرداخت‌ غرامت‌ به‌دولت‌های‌ مزبور را نیز پذیرفتند. در معاهده‌ی‌ مزبور، دولت‌ بلشویکی‌ روسیه‌ و عثمانی‌ متعهد شدند که‌ نیروهای‌ خودرا از خاک‌ ایران‌ بیرون‌ برند. در 27 مارس‌ 1918 (6 فروردین‌ ماه‌ 1298 خورشیدی‌) قیصرویلهلم‌ دوم‌ طی‌ تلگراف‌تبریکی‌، انعقاد پیمان‌ مزبور را به‌ آگاهی‌ احمدشاه‌ رسانید.
ـ برای‌ عقد این‌ قرارداد، انگلیس‌ها مبلغ‌ 130 هزار لیره‌ رشوه‌ پرداختند. از این‌ مبلغ‌، 200 هزارتومان‌ راوثوق‌الدوله‌ عاقد قرارداد برداشت‌. 100 هزارتومان‌ به‌ نصرت‌الدوله‌ فیروز و 100 هزارتومان‌ هم‌ به‌ صارم‌الدوله‌ (وزیر وقت‌مالیه‌) رسید و مبالغی‌ هم‌ میان‌ مدیران‌ جراید موافق‌ و سایر اشخاص‌ متنفذی‌ که‌ طرفدار قرارداد مزبور بودند، تقسیم‌شد.
- The Order of the Bath نشان‌ طبقه‌ی‌ مخصوصی‌ از نجبای‌ انگلستان‌ که‌ از زمان‌ هانری‌ چهاردهم‌معمول‌ گردید. این‌ نشان‌ به‌ سه‌ نوع‌ با اسامی‌ مختلف‌ تقسیم‌ می‌شد. کسانی‌ که‌ لیاقت‌ این‌ نشان‌ را پیدا می‌کردندمی‌بایستی‌ قبلا با آداب‌ مخصوصی‌ در حمام‌ غسل‌ نموده‌ و تطهیر شوند. نشان‌ حمام‌ در ابتدای‌ امر مخصوص‌ نجبای‌لشگری‌ انگلستان‌ بوده‌ ولی‌ از سال‌ 1847 به‌ بعد، به‌ طبقات‌ اشراف‌ غیرنظامی‌ نیز از این‌ نشان‌ داده‌ می‌شد.
ـ سرپرسی‌ کاکس‌ (Sir Percy Cox)
ـ تزارها و تزارها ـ ص‌ 19
ـ نقل‌ جمله‌ از: رقابت‌ روسیه‌ و انگلیس‌ در ایران‌ ـ محمدعلی‌ منشورگرگانی‌ ـ چاپ‌ نخست‌ ـ انتشارات‌ عطایی‌ ـتهران‌ -1368 ص‌ 361
“... در اواخر حکومت‌ مساوات‌ در بادکوبه‌، نمایندگان‌ مبرزی‌ از طرف‌ آتاترک‌ مانند خلیل‌پاشا و غیره‌ به‌ این‌ نقاطگسیل‌ شدند. آنان‌ هرچند در ظاهر دم‌ از یگانگی‌ و برادری‌ با مسلمان‌ها می‌زدند ولی‌ در باطن‌ امر چون‌ سیل‌ قوای‌ سرخ‌و بلشویک‌ به‌ تمام‌ شمال‌ قفقاز سرازیر و آخرین‌ نقطه‌ و مرکز حکومت‌ دنیکین‌ که‌ در پتروفسک‌ بود نیز به‌ دست‌ قوای‌سرخ‌ افتاده‌ و دولت‌ ترکیه‌ آن‌وقت‌ احتیاج‌ مبرمی‌ به‌ کمک‌ و مساعدت‌ دولت‌ شوروی‌ می‌داشت‌، نقشه‌هایی‌ برای‌ ورودقوای‌ سرخ‌ به‌ بادکوبه‌ طرح‌ و با کسانی‌ که‌ می‌بایستی‌ در رأس‌ حکومت‌ بادکوبه‌ قرار گیرند، روابط خیلی‌ محرمانه‌ داشته‌ ونقشه‌ در آن‌ وقت‌ ریختند که‌ مختصر قوای‌ دولت‌ آذربایجان‌ در سرحد قره‌باغ‌ با ارامنه‌ به‌ جنگ‌ و جدال‌ پرداخته‌ ونقطه‌ای‌ مانند بالاجاری‌ که‌ در شمال‌ شرقی‌ بادکوبه‌ واقع‌ و مرکز تلاقی‌ راه‌آهن‌های‌ تفلیس‌ به‌ شمال‌ قفقاز می‌باشد،تقریباً خالی‌ از قشون‌ و تنها یک‌ پادگان‌ کوچکی‌ باقی‌ و شخص‌ خلیل‌پاشا هم‌ که‌ قبلا با حکومتی‌ که‌ می‌بایست‌ سر کاربیاید، به‌ استقبال‌ قوای‌ سرخ‌ رفته‌ و در اواخر ماه‌ آوریل‌ 1920 ]اردیبهشت‌ 1299 خورشیدی‌ [از مرز “بالاجاری‌” عبور وهمین‌ که‌ پادگان‌ آن‌جا درصدد مقاومت‌ برآمد، آن‌ها را از این‌ قصد منصرف‌ و اظهاراتی‌ ]مبنی‌[ بر این‌که‌ این‌ اشخاص‌همه‌ مسلمان‌ و از برادران‌ شما هستند، جلوگیری‌ از خونریزی‌ نموده‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ حکومتی‌ به‌ نام‌ جمهوری‌ شوروی‌آذربایجان‌ به‌ وجود آمد و موجب‌ شد که‌ قوای‌ سرخ‌ به‌ آخرین‌ آمال‌ و آرزوی‌ خود، یعنی‌ نفت‌ بادکوبه‌ برسد.
نتیجه‌ی‌ این‌ همه‌ فداکاری‌ که‌ ترک‌ها برای‌ روس‌ها نمودند، روسیه‌ نیز کمک‌های‌ معتنابهی‌ چه‌ از حیث‌ تسلیحات‌ وچه‌ از جهات‌ دیگر به‌ حکومت‌ وقت‌ ترکیه‌ نموده‌ و موجبات‌ پیشرفت‌ و تأسیس‌ حکومت‌ ترکیه‌ کنونی‌ را فراهم‌ نمود...”(از گزارش‌ ا. امجدی‌ سرکنسول‌ ایران‌ در بادکوبه‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌- شماره‌ 282ـ 30 بهمن‌ 1324 ـ (نقل‌ از: غائله‌ی‌آذربایجان‌- خان‌ بابا بیانی‌- تهران‌ 1375 - ص‌ 85)
ـ خلیل‌ پاشا که‌ در اواخر مه‌ 1920 ]اوایل‌ خرداد 1299 خورشیدی‌[ به‌ منظور تقاضای‌ کمک‌ از بلشویک‌ها به‌ باکوآمده‌ بود، در نامه‌ی‌ یازدهم‌ ژوئن‌ 1920] ـ 21 خرداد 1299 خورشیدی‌ [به‌ مصطفی‌ کمال‌ تصریح‌ کرد که‌... وی‌ موفق‌شده‌ است‌ وعده‌ی‌ یک‌ کمک‌ مادی‌ و مالی‌ عمده‌ را برای‌ کشورش‌ بگیرد.
(استعمار انگلیس‌ در ماورای‌ قفقاز 1921 ـ 1918 ـ ص‌ 166).
در 16 مارس‌ 1920 25] اسفند 1298 خورشیدی‌[ مصطفی‌ کمال‌ با حکومت‌ شوروی‌ به‌ توافق‌ رسید و پیمانی‌ میان‌آن‌ دو حکومت‌ بسته‌ شد. بر پایه‌ی‌ بند 4 آن‌ پیمان‌: آنکارا کمک‌ مهمی‌ به‌ صورت‌ اسلحه‌ و مهمات‌ (تجهیزات‌ کامل‌ برای‌سه‌ لشگر) و طلا و نفت‌ دریافت‌ کرد. (آقاناسیان‌، سرژ، ارمنستان‌، آذربایجان‌، گرجستان‌: از استقلال‌ تا استقرار رژیم‌شوروی‌ (1923ـ1917) ـ ترجمه‌ عبدالرضا هوشنگ‌ مهدوی‌ ـ تهران‌ ـ انتشارات‌ معین‌ 1370)
ـ رقابت‌ روس‌ و انگلیس‌ در ایران‌ ـ ص‌ 93.
ـ دولت‌ و جامعه‌ در ایران‌ (انقراض‌ قاجار و استقرار پهلوی‌) ـ دکتر محمدعلی‌ همایون‌ کاتوزیان‌ ـ ترجمه‌ حسن‌افشار ـ نشر مرکز ـ چاپ‌ نخست‌ ـ تهران‌ 1379 ـ ص‌ 172.
10ـ کارل‌ مارکس‌ بنیان‌گذار اندیشه‌ی‌ مارکسیسم‌. مهم‌ترین‌ اثر وی‌ Das Kapital(سرمایه‌) می‌باشد. حکومت‌بلشویکی‌ روسیه‌ خود را پیرو مارکسیسم‌ می‌دانست‌، البته‌ با برداشت‌ (یا قرائت‌) لنین‌ از مارکس‌، یعنی‌ مارکسیسم‌ ـلنینیسم‌.
11ـ روابط نواستعماری‌ شوروی‌ با ایران‌ (1956-73) ـ انتشارات‌ ندا ـ خردادماه‌ 1353
12ـ فریدریش‌ انگلس‌، از همکاران‌ بسیار نزدیک‌ کارل‌ مارکس‌
13ـ روابط نواستعماری‌ شوروی‌ با ایران‌


قرارداد 1921 ایران‌ و شوروی‌

چون‌ دولت‌ ایران‌ از یک‌ طرف‌ و دولت‌ جمهوری‌ اتحاد اشتراکی‌ شوروی‌ روسیه‌ از طرف‌ دیگر نهایت‌ درجه‌مایل‌ بودند که‌ روابط محکم‌ و حسن‌ هم‌جواری‌ و برابری‌ در آتیه‌ مابین‌ ملتین‌ ایران‌ و روس‌ برقرار باشد، لهذامصمم‌ شدند که‌ داخل‌ مذاکره‌ در این‌ باب‌ شده‌ و برای‌ این‌ مقصود اشخاص‌ ذیل‌ را وکلای‌ مختار خود نمودند. ازطرف‌ دولت‌ ایران‌ علیقلی‌خان‌ مشاور الممالک‌، از طرف‌ دولت‌ جمهوری‌ اتحادی‌ اشتراکی‌ شوروی‌ روسیه‌گئورگی‌ و اسیلیویچ‌ چیچرین‌ و لومیخائیلویچ‌ کاراخان‌. وکلای‌ مختار مزبور پس‌ از ارائه‌ اعتبارنامه‌های‌ خود که‌موافق‌ قاعده‌ و ترتیبات‌ مقتضیه‌ بوده‌، در آنچه‌ ذیلا ذکر می‌شود توافق‌نظر حاصل‌ نمودند:
فصل‌ اول‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ مطابق‌ بیانیه‌های‌ خود راجع‌ به‌ مبانی‌ سیاست‌ روسیه‌ نسبت‌ به‌ ملت‌ایران‌ مندرجه‌ در مراسلات‌ 14 یانوار ]ژانویه‌[ 1918 و 26 ایون‌ ]ژوئن‌[ 1919 یک‌ مرتبه‌ دیگر رسماً اعلان‌می‌نماید که‌ از سیاست‌ جابرانه‌ای‌ که‌ دولت‌های‌ مستعمراتی‌ روسیه‌ که‌ به‌ اراده‌ کارگران‌ و دهاقین‌ این‌ مملکت‌سرنگون‌ شدند نسبت‌ به‌ ایران‌ تعقیب‌ می‌نمودند، قطعاً صرف‌نظر می‌نماید. نظر به‌ آنچه‌ گفته‌ شد و با اشتیاق‌ به‌این‌که‌ ملت‌ ایران‌ مستقل‌ و سعادتمند شده‌ و بتواند آزادانه‌ در دارایی‌ خود تصرفات‌ لازمه‌ را بنماید، دولت‌شوروی‌ روسیه‌ تمام‌ معاهدات‌ و مقاولات‌ و قراردادهایی‌ را که‌ دولت‌ تزاری‌ روسیه‌ با ایران‌ منعقد نموده‌ وحقوق‌ ملت‌ ایران‌ را تضییع‌ می‌نمود، ملغی‌ و از درجه‌ اعتبار ساقط شده‌ اعلان‌ می‌نماید.
فصل‌ دوم‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ از سیاست‌ دولت‌های‌ روسیه‌ تزاری‌ که‌ بدون‌ رضایت‌ ملل‌ آسیا و به‌بهانه‌ی‌ تأمین‌ استقلال‌ ملل‌ مزبوره‌ با سایر ممالک‌ اروپا در باب‌ مشرق‌ معاهداتی‌ منعقد می‌نمودند که‌ بالنتیجه‌منجر به‌ استملاک‌ آن‌ می‌گردید اظهار تنفر می‌نماید. این‌ سیاست‌ جنایتکارانه‌ را که‌ نه‌ تنها استقلال‌ ممالک‌آسیا را منهدم‌ می‌نمود بلکه‌ ملل‌ زنده‌ مشرق‌ را طعمه‌ حرص‌ غارتگران‌ اروپایی‌ و تعدیات‌ مرتب‌ آن‌ها قرارمی‌داد، دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ بدون‌ هیچ‌ شرطی‌ نفی‌ می‌نماید. نظر به‌ آنچه‌ گفته‌ شد و مطابق‌ اصول‌ مذکوره‌ درفصل‌ اول‌ و چهارم‌ این‌ معاهده‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ استنکاف‌ خود را از مشارکت‌ در هر نوع‌ اقدامی‌ که‌ منجر به‌تضعیف‌ و محفوظ نماندن‌ سیادت‌ ایران‌ می‌شود، اعلان‌ نموده‌ و کلیه‌ معاهدات‌ و قراردادهایی‌ را که‌ دولت‌ سابق‌روسیه‌ با ممالک‌ ثالثی‌ به‌ ضرر ایران‌ و راجع‌ به‌ آن‌ منعقد نموده‌ است‌، ملغی‌ و از درجه‌ اعتبار ساقط می‌داند.
فصل‌ سوم‌ ـ دولتین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ رضایت‌ می‌دهند که‌ سرحد مابین‌ ایران‌ و روسیه‌ را مطابق‌تعیین‌ کمیسیون‌ سرحدی‌ 1881 تصدیق‌ و رعایت‌ نمایند ضمناً به‌ واسطه‌ عدم‌ میلی‌ که‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌از استفاده‌ از ثمره‌ سیاست‌ غاصبانه‌ی‌ دولت‌ تزاری‌ سابق‌ روسیه‌ دارد، از انتفاع‌ از جزایر عاشوراده‌ و جزایردیگری‌ که‌ در سواحل‌ ولایت‌ استرآباد (گرگان‌) ایران‌ واقع‌ می‌باشد صرف‌نظر کرده‌ و هم‌چنین‌ قریه‌ فیروزه‌ را بااراضی‌ مجاوره‌ آن‌ که‌ مطابق‌ قرارداد 28 مای‌ 1893 از طرف‌ ایران‌ به‌ روسیه‌ انتقال‌ داده‌ شده‌ است‌، به‌ ایران‌مسترد می‌دارد. دولت‌ ایران‌ از طرف‌ خود رضایت‌ می‌دهد که‌ شهر سرخس‌ معروف‌ به‌ سرخس‌ روس‌ یا سرخس‌کهنه‌ با اراضی‌ مجاور آن‌، که‌ منتهی‌ به‌ رودخانه‌ سرخس‌ می‌شود که‌ در تصرف‌ روسیه‌ باقی‌ بماند.
طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ با حقوق‌ مساوی‌ از رودخانه‌ اترک‌ و سایر رودخانه‌ها و آب‌های‌ سرحدی‌بهره‌مند خواهند شد و ضمناً برای‌ تنظیم‌ قطعی‌ مسأله‌ انتفاع‌ از آب‌های‌ سرحدی‌ و برای‌ کلیه‌ مسایل‌ متنازع‌فیهای‌ سرحدی‌ و ارضی‌ یک‌ کمیسیون‌ مرکب‌ از نمایندگان‌ ایران‌ و روسیه‌ معین‌ خواهد شد.
فصل‌ چهارم‌ ـ با تصدیق‌ این‌که‌ هر یک‌ از ملل‌ حق‌ دارد مقدرات‌ سیاسی‌ خود را بلامانع‌ و آزادانه‌ حل‌نماید، هر یک‌ از طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ از مداخله‌ در امور داخلی‌ طرف‌ مقابل‌ صرف‌نظر کرده‌ و جداخودداری‌ خواهند نمود.
فصل‌ پنجم‌ ـ طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ تقبل‌ می‌نمایند که‌:
1ـ از ترکیب‌ و یا توقف‌ تشکیلات‌ و یا دستجات‌ “گروب‌ها” به‌ هر اسم‌ که‌ نامیده‌ شوند و یا اشخاص‌ مزبوره‌مبارز با ایران‌ و روسیه‌ و هم‌چنین‌ با ممالک‌ متحده‌ با روسیه‌ باشد، در خاک‌ خود ممانعت‌ نمایند. و هم‌چنین‌ ازگرفتن‌ افراد قشونی‌ و یا تجهیزات‌ نفرات‌ برای‌ صفوف‌ قشون‌ و یا قوای‌ مسلحه‌ تشکیلات‌ مزبوره‌ در خاک‌ خودممانعت‌ نمایند.
2ـ به‌ کلیه‌ ممالک‌ و یا تشکیلات‌، قطع‌ نظر از اسم‌ آن‌ تشکیلات‌ که‌ مقصودشان‌ مبارزه‌ با متعاهده‌ معظم‌باشد، نباید اجازه‌ داده‌ شود که‌ به‌ خاک‌ هر یک‌ از طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌، تمام‌ آن‌چه‌ را که‌ ممکن‌ است‌ برضد متعاهد دیگر استعمال‌ شود وارد نموده‌ و یا عبور دهند.
3ـ با تمام‌ وسایل‌ که‌ به‌ آن‌ دسترس‌ باشد از توقف‌ قشون‌ و یا قوای‌ مسلحه‌ مملکت‌ ثالث‌ دیگری‌ در صورتی‌که‌ احتمال‌ برود توقف‌ قوای‌ مزبوره‌ باعث‌ تهدید سرحدات‌ و یا منافع‌ و یا امنیت‌ متعاهده‌ معظم‌ دیگر می‌شودباید در خاک‌ خود و متحدین‌ خود ممانعت‌ نمایند.
فصل‌ ششم‌ ـ طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ موافقت‌ حاصل‌ کرده‌اند که‌ هرگاه‌ ممالک‌ ثالثی‌ بخواهند به‌وسیله‌ دخالت‌ مسلحه‌ سیاست‌ غاصبانه‌ را در خاک‌ ایران‌ مجری‌ دارند یا خاک‌ ایران‌ را مرکز حملات‌ نظامی‌ برضد روسیه‌ قرار دهند و اگر ضمناً خطری‌ سرحدات‌ دولت‌ جمهوری‌ اتحاد شوروی‌ روسیه‌ و یا متحدین‌ آنراتهدید نماید و اگر حکومت‌ ایران‌ پس‌ از اخطار دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ خودش‌ نتواند این‌ خطر را رفع‌ نمایددولت‌ شوروی‌ حق‌ خواهد داشت‌ قشون‌ خود را به‌ خاک‌ ایران‌ وارد نماید تا این‌که‌ برای‌ دفاع‌ از خود اقدامات‌لازمه‌ نظامی‌ را به‌ عمل‌ آورد دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ متعهد است‌ که‌ پس‌ از رفع‌ خطر بلادرنگ‌ قشون‌ خود را ازحدود ایران‌ خارج‌ نماید.
فصل‌ هفتم‌ ـ نظر به‌ این‌که‌ ملاحظات‌ مذکوره‌ در فصل‌ شش‌ می‌توانند هم‌چنین‌ در باب‌ امنیت‌ در بحر خزرمورد پیدا نمایند، لهذا طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ موافق‌ هستند که‌ اگر در جزء افراد بحریه‌ ایران‌ اتباع‌دولت‌ ثالثی‌ باشند که‌ از بودن‌ خود در بحریه‌ ایران‌ برای‌ تعقیب‌ مقاصد خصمانه‌ نسبت‌ به‌ روسیه‌ استفاده‌نمایند دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ حق‌ خواهد داشت‌ که‌ انفصال‌ عناصر مضره‌ مزبوره‌ را از دولت‌ ایران‌ بخواهد.
فصل‌ هشتم‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ انصراف‌ قطعی‌ خود را از سیاست‌ اقتصادی‌ که‌ حکومت‌ تزاری‌ روسیه‌در شرق‌ تعقیب‌ می‌نمود و به‌ دولت‌ ایران‌ نه‌ از نقطه‌نظر توسعه‌ اقتصادی‌ و ترقی‌ ملت‌ ایران‌ بلکه‌ برای‌ اسارت‌سیاسی‌ ایران‌ پول‌ می‌داد، اعلان‌ می‌نماید. بنابراین‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ از هر نوع‌ حقوق‌ خود نسبت‌ به‌قروضی‌ که‌ دولت‌ تزاری‌ به‌ ایران‌ داده‌ است‌، صرف‌نظر کرده‌ و این‌ گونه‌ استقراض‌ها را نسخ‌ شده‌ و غیرقابل‌ تأدیه‌می‌شمارد، هم‌چنین‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ از تمام‌ تقاضاهای‌ راجع‌ به‌ انتفاع‌ از عواید مملکتی‌ ایران‌ که‌ وثیقه‌استقراض‌های‌ مذکوره‌ بودند صرف‌نظر می‌نماید.
فصل‌ نهم‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ نظر به‌ اعلان‌ نفی‌ سیاست‌ مستعمراتی‌ سرمایه‌داری‌ که‌ باعث‌ بدبختی‌هاو خونریزی‌های‌ بی‌شمار بوده‌ و می‌باشد از انتفاع‌ از کارهای‌ اقتصادی‌ روسیه‌ تزاری‌ که‌ قصد از آن‌ها اسارت‌اقتصادی‌ ایران‌ بود صرف‌نظر می‌نماید.
بنابراین‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ تمام‌ نقدینه‌ و اشیای‌ قیمتی‌ و کلیه‌ مطالب‌ و بدهی‌ بانک‌ استقراضی‌ ایران‌ راو هم‌چنین‌ کلیه‌ دارایی‌ منقول‌ و غیرمنقول‌ بانک‌ مزبور را در خاک‌ ایران‌ به‌ ملکیت‌ کامل‌ ملت‌ ایران‌ واگذارمی‌نماید.
توضیح‌ آن‌که‌ در شهرهایی‌ که‌ مقرر است‌ قنسول‌گری‌های‌ روسیه‌ تأسیس‌ شوند و در آن‌جاها خانه‌های‌متعلقه‌ به‌ بانک‌ استقراضی‌ ایران‌ وجود داشته‌ و مطابق‌ همین‌ فصل‌ 9 منتقل‌ به‌ دولت‌ ایران‌ می‌شود، دولت‌ایران‌ رضایت‌ می‌دهد که‌ یکی‌ از خانه‌ها را مجاناً برای‌ استفاده‌، مطابق‌ انتخاب‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ برای‌ محل‌قنسول‌گری‌ روسیه‌ واگذار نماید.
فصل‌ دهم‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ کوشش‌ سیاست‌ مستعمراتی‌ دنیا را که‌ در ساختن‌ راه‌ها و کشیدن‌خطوط تلگرافی‌ در ممالک‌ غیر برای‌ تأمین‌ نفوذ نظامی‌ خود بر توسعه‌ تمدن‌ ملل‌ ترجیح‌ می‌دهد، نفی‌ کرده‌ ومایل‌ است‌ که‌ وسایل‌ مراودات‌ و مخابرات‌ که‌ برای‌ استقلال‌ و تکمیل‌ تمدن‌ هر ملتی‌ لزوم‌ حیاتی‌ دارد به‌ اختیارخود ملت‌ ایران‌ واگذارده‌ شود و ضمناً هم‌ به‌ قدر امکان‌ خسارات‌ وارده‌ به‌ ایران‌ به‌ واسطه‌ قشون‌ دولت‌ تزاری‌جبران‌ شود، لهذا دولت‌ شوروی‌ مؤسسات‌ روسی‌ ذیل‌ را بلاعوض‌ به‌ ملکیت‌ قطعی‌ ملت‌ ایران‌ واگذار می‌نماید:
الف‌ ـ راه‌های‌ شوسه‌ از انزلی‌ به‌ تهران‌ و از قزوین‌ به‌ همدان‌ با تمام‌ اراضی‌ و ابنیه‌ و اثاثیه‌ متعلق‌ به‌ راه‌های‌مذکوره‌.
ب‌ ـ خطوط راه‌آهن‌ از جلفا به‌ تبریز و از صوفیان‌ به‌ دریاچه‌ ارومیه‌ با تمام‌ ابنیه‌ و وسایل‌ نقلیه‌ و متعلقات‌دیگر.
ت‌ ـ اسکله‌ها و انبارهای‌ مال‌التجاره‌ و کشتی‌های‌ بخاری‌ و کرجی‌ها و کلیه‌ وسایل‌ نقلیه‌ در دریاچه‌ ارومی‌با تمام‌ متعلقات‌ آن‌ها.
ث‌ ـ تمام‌ خطوط تلگرافی‌ و تلفنی‌ با تمام‌ متعلقات‌ و ابنیه‌ و اثاثیه‌ که‌ در حدود ایران‌ به‌ توسط دولت‌ سابق‌تزاری‌ ساخته‌ شده‌ است‌.
ج‌ ـ بندر انزلی‌ (پرت‌) با انبارهای‌ مال‌التجاره‌ و کارخانه‌ چراغ‌ برق‌ و سایر ابنیه‌.
فصل‌ یازدهم‌ ـ نظر به‌ این‌که‌ مطابق‌ اصول‌ بیان‌ شده‌ در فصل‌ اول‌ این‌ عهدنامه‌، عهدنامه‌ی‌ منعقده‌ در 10فوریه‌ 1828 مابین‌ ایران‌ و روسیه‌ در ترکمان‌چای‌ که‌ فصل‌ 8 آن‌ حق‌ داشتن‌ بحریه‌ را در بحر خزر از ایران‌سلب‌ نموده‌ بود، از درجه‌ اعتبار ساقط است‌. مع‌ هذا طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ رضایت‌ می‌دهند که‌ از زمان‌امضای‌ این‌ معاهده‌ هر دو بالسویه‌ حق‌ کشتی‌رانی‌ آزاد را در زیر بیرق‌های‌ خود در بحر خزر داشته‌ باشند.
فصل‌ دوازدهم‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ پس‌ از آن‌که‌ رسماً از استفاده‌ از فواید اقتصادی‌ که‌ مبتنی‌ بر تفوق‌نظامی‌ بوده‌ صرف‌نظر نموده‌ اعلان‌ می‌نماید که‌ علاوه‌ بر آنچه‌ در فصول‌ نه‌ و ده‌ ذکر شد سایر امتیازات‌ نیز که‌دولت‌ سابق‌ تزاری‌ عنفاً برای‌ خود اتباع‌ خود از دولت‌ ایران‌ گرفته‌ بود، از درجه‌ اعتبار ساقط می‌باشند. دولت‌شوروی‌ روسیه‌ از زمان‌ امضای‌ این‌ عهدنامه‌، تمام‌ امتیازات‌ مذکوره‌ را اعم‌ از آن‌که‌ به‌ موقع‌ اجراء گذارده‌ شده‌باشند و یا گذارده‌ نشده‌ باشند و تمام‌ اراضی‌ را که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ امتیازات‌ تحصیل‌ شده‌اند به‌ دولت‌ ایران‌ که‌نماینده‌ ملت‌ ایران‌ است‌ واگذار می‌نماید. از اراضی‌ و مایملکی‌ که‌ در ایران‌ متعلق‌ به‌ دولت‌ تزاری‌ سابق‌ بوده‌،محوطه‌ سفارت‌ روس‌ در تهران‌ و در زرگنده‌ با تمام‌ ابنیه‌ و اثاثیه‌ موجوده‌ در آن‌ها و هم‌چنین‌ محوطه‌ها و ابنیه‌و اثاثیه‌ جنرال‌ قنسول‌گری‌ها و ویس‌ قنسول‌گری‌های‌ سابق‌ روسیه‌ در ایران‌ در تصرف‌ روسیه‌ باقی‌ می‌ماند.توضیح‌ آن‌که‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ از حق‌ اداره‌ کردن‌ قریه‌ی‌ زرگنده‌ که‌ متعلق‌ به‌ دولت‌ سابق‌ تزاری‌ بود،صرف‌نظر می‌نماید.
فصل‌ سیزدهم‌ ـ دولت‌ ایران‌ از طرف‌ خود وعده‌ می‌دهد که‌ امتیازات‌ و مایملکی‌ را که‌ مطابق‌ این‌ عهدنامه‌به‌ ایران‌ مسترد شده‌ است‌، به‌ تصرف‌ و اختیار و یا استفاده‌ هیچ‌ دولت‌ ثالث‌ و اتباع‌ دولت‌ ثالثی‌ واگذار ننموده‌ وتمام‌ حقوق‌ مذکوره‌ را برای‌ رفاه‌ ملت‌ ایران‌ محفوظ بدارد.
فصل‌ چهاردهم‌ ـ با تصدیق‌ اهمیت‌ شیلات‌ سواحل‌ بحر خزر برای‌ اعاشه‌ روسیه‌، دولت‌ ایران‌ پس‌ ازانقضای‌ اعتبار قانونی‌ تقبلات‌ فعلی‌ خود نسبت‌ به‌ شیلات‌ مزبور حاضر است‌ که‌ با اداره‌ ارزاق‌ جمهوریت‌اتحادی‌ اشتراکی‌ شوروی‌ روسیه‌ قراردادی‌ در باب‌ صید ماهی‌ با شرایط خاصی‌ که‌ تا آن‌ زمان‌ معین‌ خواهد شد،منعقد نماید. هم‌چنین‌ دولت‌ ایران‌ حاضر است‌ که‌ با دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ داخل‌ مطالعه‌ وسایلی‌ که‌ حالیه‌ نیز تارسیدن‌ موقع‌ شرایط مذکوره‌ در فوق‌ امکان‌ رساندن‌ مواد شیلات‌ مزبوره‌ را به‌ روسیه‌ در نظر ادارات‌ ارزاق‌جمهوری‌ اشتراکی‌ روسیه‌ تأمین‌ بنماید، بشود.
فصل‌ پانزدهم‌ ـ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ نظر به‌ اصول‌ اعلام‌ شده‌ خود در باب‌ آزادی‌ عقاید مذهبی‌ مایل‌است‌ به‌ تبلیغات‌ مذهبی‌ که‌ مقصود باطنی‌ از آن‌ اعمال‌ نفوذ سیاسی‌ در توده‌ مردم‌ و کمک‌ به‌ دسایس‌ سبعانه‌تزاری‌ بوده‌ در ممالک‌ اسلامی‌ خاتمه‌ دهد. بنابراین‌ دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ انحلال‌ تمام‌ هیأت‌های‌ روحانی‌ را که‌دولت‌ سابق‌ تزاری‌ در ایران‌ تأسیس‌ کرده‌ بود، اعلان‌ می‌نماید و اقدام‌ خواهد نمود که‌ بعدها از روسیه‌ به‌ ایران‌این‌ گونه‌ هیأت‌ها اعزام‌ نشوند. دولت‌ شوروی‌ روسیه‌ اراضی‌ و ابنیه‌ و دارایی‌ هیأت‌ ارتودکس‌ را در ارومیه‌ وهم‌چنین‌ تمام‌ دارایی‌ سایر مؤسسات‌ سنخ‌ هیأت‌ مزبوره‌ را بلاعوض‌ به‌ ملکیت‌ دایمی‌ ملت‌ ایران‌ که‌ دولت‌ایران‌ نماینده‌ آن‌ است‌ واگذار می‌نمایند. دولت‌ ایران‌ اراضی‌ و ابنیه‌ و دارایی‌ مزبور را به‌ مصرف‌ ساختن‌ مدارس‌و سایر مؤسسات‌ معارفی‌ خواهد رساند.
فصل‌ شانزدهم‌ ـ نظر به‌ مندرجات‌ مراسله‌ دولت‌ شوروی‌ به‌ تاریخ‌ 25 ایون‌ ]ژوئن‌1919 [ راجع‌ به‌ ابطال‌قضاوت‌ قونسول‌ها، اتباع‌ روسیه‌ ساکن‌ ایران‌ و هم‌چنین‌ اتباع‌ ایران‌ ساکن‌ روسیه‌ از تاریخ‌ امضای‌ این‌ معاهده‌دارای‌ حقوق‌ مساوی‌ با سکنه‌ محلی‌ بوده‌ و محکوم‌ قوانین‌ مملکت‌ متوقف‌ فیها خواهند بود و به‌ تمام‌ کارهای‌قضایی‌ آن‌ها در محاکم‌ محلی‌ رسیدگی‌ خواهد شد.
فصل‌ هفدهم‌ ـ اتباع‌ ایران‌ در روسیه‌ و هم‌چنین‌ اتباع‌ روسیه‌ در ایران‌ از خدمت‌ نظامی‌ و تأدیه‌ هر نوع‌مالیات‌ نظامی‌ یا عوارض‌ نظامی‌ معاف‌ هستند.
فصل‌ هیجدهم‌ ـ اتباع‌ ایران‌ در روسیه‌ و اتباع‌ روسیه‌ در ایران‌ در آزادی‌ مسافرت‌ در داخله‌ مملکت‌ دارای‌حقوقی‌ می‌باشند که‌ به‌ اتباع‌ دول‌ کامله‌الوداد به‌ غیر از دول‌ متحده‌ با روسیه‌ واگذار می‌شود.
فصل‌ نوزدهم‌ ـ طرفین‌ معظمتین‌ و متعاهدتین‌ در مدت‌ قلیلی‌ پس‌ از امضای‌ این‌ عهدنامه‌ اقدام‌ درتجدید روابط تجارتی‌ خواهند نمود. وسایل‌ تنظیم‌ واردات‌ و صادرات‌ مال‌التجاره‌ و تأدیه‌ قیمت‌ آن‌ و هم‌چنین‌طرز دریافت‌ و میزان‌ حق‌ گمرکی‌ که‌ از طرف‌ ایران‌ بر مال‌التجاره‌ روس‌ تعلق‌ می‌گیرد مطابق‌ قرارداد خاص‌تجارتی‌ که‌ به‌ وسیله‌ی‌ کمیسیون‌ خاص‌ از نمایندگان‌ طرفین‌ تشکیل‌ خواهد شد، معین‌ خواهد گردید.
فصل‌ بیستم‌ ـ طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ متقابلا به‌ همدیگر حق‌ ترانزیت‌ می‌دهند که‌ از طریق‌ ایران‌ ویا طریق‌ روسیه‌ به‌ ممالک‌ مال‌التجاره‌ حمل‌ نمایند. ضمناً بر مال‌التجاره‌ حمل‌ شده‌، عوارض‌ و بیش‌ از آنچه‌ ازمال‌التجاره‌ دول‌ کامله‌الوداد غیر از ممالک‌ متحده‌ یا جمهوری‌ اتحادیه‌ شوروی‌ روسیه‌ اخذ می‌شود، نبایدتعلق‌ بگیرد.
فصل‌ بیست‌ و یکم‌ ـ طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ در اقل‌ مدت‌ پس‌ از امضای‌ این‌ عهدنامه‌، اقدام‌ دراستقرار روابط تلگرافی‌ و پستی‌ مابین‌ ایران‌ و روسیه‌ خواهند نمود و شرایط روابط مذکوره‌ در قرارداد خاص‌پستی‌ و تلگرافی‌ معین‌ خواهد شد.
فصل‌ بیست‌ و دوم‌ ـ برای‌ تثبیت‌ روابط ودادیه‌ هم‌جواری‌ و تهیه‌ موجبات‌ درک‌ حسن‌ نیت‌ همدیگر که‌پس‌ از امضای‌ این‌ عهدنامه‌ فیمابین‌ برقرار می‌شود، هر یک‌ از طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ در پایتخت‌ طرف‌مقابل‌ نماینده‌ مختار خواهند داشت‌ که‌ چه‌ در ایران‌ و چه‌ در روسیه‌ دارای‌ حق‌ مصونیت‌ خارج‌ از مملکت‌(اکستری‌ نوریالیته‌) و سایر امتیازات‌ مطابق‌ قوانین‌ بین‌المللی‌ و عادات‌ و هم‌چنین‌ قواعد مقررات‌ جاریه‌ درمملکتین‌، نسبت‌ به‌ نمایندگان‌ سیاسی‌ خواهند بود.
فصل‌ بیست‌ و سوم‌ ـ طرفین‌ معظمتین‌ متعاهدتین‌ به‌ نیت‌ توسعه‌ روابط مملکتین‌ متقابلا در نقاطی‌ که‌ به‌رضایت‌ طرفین‌ معین‌ خواهد شد، تأسیس‌ قنسول‌گری‌های‌ خواهند نمود. حقوق‌ و صلاحیت‌ قنسول‌ها درقرارداد مخصوصی‌ که‌ بلاتأخیر پس‌ از امضای‌ این‌ عهدنامه‌ منعقد خواهد شد و هم‌چنین‌ مطابق‌ قواعد ومقررات‌ جاریه‌ در هر دو مملکت‌ نسبت‌ به‌ قنسول‌ها معین‌ خواهد شد.
فصل‌ بیست‌ و چهارم‌ ـ این‌ عهدنامه‌ باید در ظرف‌ سه‌ ماه‌ تصدیق‌ شود. مبادله‌ تصدیق‌نامه‌ در شهر تهران‌حتی‌الامکان‌ در مدت‌ قلیلی‌ به‌ عمل‌ خواهد آمد.
فصل‌ بیست‌ و پنجم‌ ـ این‌ عهدنامه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ و روسی‌ در دو نسخه‌ اصلی‌ نوشته‌ شده‌ و در موقع‌تفسیر آن‌ هر دو نسخه‌ معتبر می‌باشد.
فصل‌ بیست‌ و ششم‌ ـ این‌ عهدنامه‌ فوراً پس‌ از امضاء دارای‌ اعتبار خواهد شد. برای‌ تصدیق‌ آنچه‌ گفته‌شد، امضاءکنندگان‌ ذیل‌ این‌ عهدنامه‌ را امضاء کرده‌ و با امهار خود ممهور نمودند.
در شهر مسکو در 26 فوریه‌ 1921 7] اسفند ماه‌ 1299 خورشیدی‌[ تحریر شد.
امضاء: گئورگی‌ چیچرین‌. ل‌. کاراخان‌. مشاورالممالک‌.

مأخذ: تزارها و تزارها.