برگرفته از تارنمای ایرانچهر
عقاب علی احمدی
منظومههای عاشقانه ی بلوچی
(تاریخچه و گزارش داستان ها، متن کامل منظومه ها
با آوانویسی، ترجمه، بررسی و تحلیل هرکدام )
پژوهش : دکتر عبدالغفور آرزو
چاپ اول : ۱۳۹۰
۴۲۸ صفحه – ۱۲۰۰۰ تومان
ناشر : انتشارات معین با همکاری دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار
تلفن مرکز پخش : ۶۶۴۱۴۲۳۰ و ۶۶۴۰۵۹۹۲ – ۰۲۱
تیره ی ایرانی «بلوچ» گویش و ادبیاتی دارد که عضوی از «خانواده ی زبان های ایرانی» و «ادبیات ایرانی» است. این کتاب را پس از کوشش هایی که چند تن از بیگانگان با هدف های سیاسی در باره ی شناساندن «ادبیات بلوچی» انجام داده اند و پژوهش های چند پژوهشگر پاکستانی در زمینه ی ادبیات بلوچی در پاکستان، نخستین پژوهش روشمند ایرانی در زمینه ی شناخت ادبیات بلوچی می توان به شمار آورد. دکتر عبدالغفور آرزو شعرها و سروده های این کتاب را به شیوه ی پژوهش میدانی گردآوری کرده و برای سنجش و بررسی های ادبی منظومه های عاشقانه ی بلوچی، از کتاب ها و پژوهش های پیشین بهره گرفته است.
در مقدمه ی این کتاب دکتر آرزو چنین نوشته است : «منبع بنیادین متنهای بلوچی چاپ شده در این کتاب، روایت راویان و برخی از خنیاگران بلوچستان است. از جمله ی آنها، دکلمه ها و آوازهای خنیاگر بزرگ معاصر، شادروان استاد کمالان هوت است. استاد کمالان برخی از این منظومه ها را در حضور این جانب خوانده است و برخی دیگر را، علاقه مندان دیگری به مناسبت های گوناگون، در نوار کاست ضبط گرده اند که از انها نیز در این پزوهش بهره برده ام. علاوه بر این، از روایت های برخی از راویان منطقه ی کاروان و زرآباد و منابع شفاهی و مکتوب دیگری هم استفاده شده است.
در این کتاب، در ثبت منظومه ها، کوشش شده است که تلفظ و نوشتن واژه ها، بر بنیاد «گویش مکرانی» باشد.این گویش از میان گویشهای گوناگون زبان بلوچی، ادبی تر و جنبه ی نوشتاری آن بیشتر رایج است. رسم الخط به کاررفته در این واژه ها و متون بلوچی این کتاب، بیشتر بر مبنای شیوه ی رایج سیدظهورشاه هاشمی است. این رسم الخط در میان نویسندگانی که بلوچی می نویسند یا می خوانند، بیشتر طرفدار دارد. کلیه ی متون و واژه های بلوچی، در کنار رسم الخط بلوچی، بخ خط لاتین نیز نگارش یافته اند تا تلفظ و خواندن آنها آسانتر باشد.
هر شعر پس از نقل از روایتهای در دسترس، مورد تصحیح و ویراستاری این جانب قرار گرفته است. در معنی (برگردان ) اشعلر کوشش شده است، تا لفظ به لفظ باشد، تا حدی که بتوان معنی و درونمایه ی آنها را دریافت. از ترجمه ی آزاد خودداری شده است تا خوانندگان و علاقه مندان ادبیات و زبانهای ایرانی، طبیعت و ساختار زبان و ادبیات بلوچی را در سنجش با زبان و ادبیان فارسی، آسانتر دریابند.»
پژوهشگر نویسنده ی کتاب در گفتاری ارزشمند با نام «ادبیات بلوچی» که درآغاز کتاب آمده است، در باره ی ویزگیهای ادبی نوع ادبی «منظومه ی عاشقانه ی بلوچی» سخن گفته است. در این گفتار او در بخش از این گفتار که «شعر عاشقانه ی بلوچی» نام دارد، چنین نگاشته است :
«شعر کهن بلوچی ( دوره ی نخست ) بیشتر روایی است. آثار به جامانده از آن، داستانهای حماسی و عاشقانه یا رخدادهای مهم تاریخی است که شاعران آنها را در منظومه های کوتاه و نیمه بلند، سروده اند. در آن روزگار، قبیله های بلوچ هنوز کوچرو هستند یا این که از شهرنشینی و یکجانشینی آنها، زمان زیادی نگذشته بود.
همچنانکه در سطور پیشین ، از قول یکی از پژوهشگران گفتیم که ادب غنایی مربوط به دوره ای است که بعد از شکل گرفتن اجتماعات و پیداشدن شهرها به وجود آمده است، شعر عاشقانه ی بلوچی محض بلوچی نیز مطابق آثار برجامانده در دوره ی دوم تاریخ شعر بلوچی شکل می گیرد. دوره ی دوم زمانی است که قبیله های بزرگ بلوچ، پس از سالها جنگ و خونریزی و کشمکش های قبیله ای و قومی، سرانجام از هم گسیختند و در سرزمین خود یا در سرزمین های پیرامونی، یکجانشینی یا نیمه کوچ نشینی را بر زندگی قبیله ای و کوچ نشینی صرف، برگزیدند و به صورت گروه های پراکنده در روستاها و شهرها اقامت گزیدند. ما در دوره های پیش، شعر غنایی یا منظومه ی داستانی عاشقانه داریم ؛ اما این داستانها دارای سبکی حماسی اند یا اینکه اشعار عاشقانه در ضمن داستانهای حماسی آمده اند و آمیخته ای از حماسه و غنا به شمار می آیند. منظور نگارنده از شعر عاشقانه ی محض این است که یم شعر یا منظومه سرتاپا در وصف احساسات و حالات عاشق و معشوق و وصال و جدایی آنها باشد و یا آرزومندی عاشق و زیبایی های معشوق و گونه های رفتاری وی را بیان کند.
در دوره ی دوم شعر بلوچی، با ظهور شاعرانی مانند ملافاضل، ابراهیم حسن، نورمحمد بم پشتی، عزت للا و … شعر بلوچی، بویژه شعر عاشقانه به اوج می رسد. شاعران این دوره، سرمشق مناسبی برای شاعران دوره ی بعد گشتند. شاعران سنت گرای معاصر نیز به پیروی از شاعران گذشته، عاشقانه های بسیار دلنشینی سرودند. از میان این شاعران، از غلام حبیب، عبدالله روانبد، شهداد شهدوست کاروانی، عبدالحمید روانبد و نورمحمد پسند می توان نام برد.
وصف معشوق
تشبیهات و استعاراتی که شاعران بلوچ در توصیف جاذبه های جسمانی معشوق به کار برده اند، بسیار است. در شعر کهن ( دوره ی نخست ) بلوچی، وجود معشوق به برخی از نمدهای طبیعت و اشیا تشبیه شده است ؛ مانند :
۱.«نود ( nod)» به معنی ابر، که وجه شبه آن با دلدار، لطافت و نرمی و آرامبخش بودن آن است. این واژه با بسامدی بالا به عنوان استعاره از دلدار به کار رفته است.
۲. «روچ (roc)» به معنی خورشید، از جهت تابناکی و زیبایی.
۳. «ماه» به معنی ماه، از جهت تابناکی و زیبایی.
۴. «شیر (shir)» به معنی «شیر»، از جهت تازگی و لطافت و سپیدی.
۵. «آسک (ask) به معنی آهو.
در دوره ی دوم و سوم شعر بلوچی، به دلیل تاثیرپذیری شاعران از ادب فارسی، و گسترش فرهنگی شهرنشینی و کسب دانش، دامنه ی تشبیهات و استعارات گسترش می یابد و همچنانکه گفتیم، شاعران منظومه هایی سرودند که سراپا، وصف دلدار است ودر اصطلاح شعر فارسی به این گونه شعرها «سراپانامه» می گویند. «سراپانامه» عبارت است از وصف سرتاپای معشوق. این نوع وصف که لازمه ی شعر عاشقانه است، در شعر فارسی همراه با رعایت عفت و در کمال حسن و ملاحت است. برخی سراپانامه ها به شکل مستقل و به صورت یک توصیف منفرد هستند … از نمونه های عالی این دست می توان به وصف سراپای شیرین توسط نظامی اشاره کرد :
«پریدختی پری بگذار ماهی به زیر مقنعه صاحب کلاهی
شب افروزی چو مهتاب جوانی سیه چشمی چو آب زندگانی»
[حسن ذوالفقاری، منظومه های عاشقانه ی ادب فارسی ]
در شعر بلوچی سراپانامه های ابراهیم حسن و غلام حبیب و عبدلله روانبد بسیار مشهور هستند.
نمونه ای از سراپانامه ی بلوچی :
عبدالله روانبد چند شعر بلند در این زمینه دارد. شعر «گل و نوروز» منظومه ای بلند است که در ان ویژگی های دلداران را با توصیف اندام، رفتار، زیورآلات، پوشاک، وفاداری و … همراه با تلمیحات و آرایه های دلنشین بیان می کند.برخی از این توصیف ها به تقلید از ادب فارسی و برخی دیگر ویژه ی فرهنگ بلوچی است. گفتنی است که روانبد با تاثیرپذیری از زبان پارسی در سرودن این شعر از واژه های پارسی بهره برده است. ما واژه های پارسی را بدون تغییر در رسم الخط آورده ایم. کسانی که می خواهند با تلفظ بلوچی این واژگان آشنا شوند، به نوشته ی لاتین آنها نگاه کنند.
متن بلوچی بخشی از منظومه ی «گل و نوروز» و آوانگاری لاتین آن
برگردان پارسی بخشی از منظومه ی عاشقانه ی «گل و نوروز» :
«…
فرق سر دلبر عجب زیبنده است نشان و علامتی در میان شبی طولانی و تاریک
راست مانند خط کهکشان سر و صورتی متناسب و زنخدانی که [ چون سیب ] چاله ای بر آن است.
پیشانی اش چو ماه شب چهارده و ابروانش مانند هلال ماه نو من مست و دیوانه مانده ام ؛
برای مه لقا ( دلبر زیبارو ) این گونه هستم نمی دانم حوری است یا پری
ماه است یا ستاره ی مشتری که با غمزه ی جاودانه ی خود،
هوش و خرد را از عاقلان غارت می کند قدش مانند قلم [ راست و کشیده ] و ابروان کج و قوس مانند
[ و ] تیر مژگانش مانند نیش عقرب دل [ از شکوه ی دلبری او] می لرزد و آشفته و پریشان می شود
چه کسی به مست، تیر و کمان داد [ تا دلهای عاشقان را هدف قرار دهد ] خال سیاهش مانند جادوگر[ی است که با طلسم خود ]
سر افراد ملول را سبک و مست می کند بینی اش به سان خنجری تیز و صیقل داده است ؛
[ که] شاهرگ دلها را می برد غبغب [ در سفیدی و نرمی ] مانند برف و لب [ ها در شیرینی ] مانند شکر است.
بناگوش [ در نرمی و رنگ، مانند ] برگ گل سرخ تازه نگاه خواب آلود چشمهایش ؛
خواب و آرام را از عاشقان می گیرد دهان چون درج و دندان مانند جزع ؛
لب [ها] تنک و [ در نرمی ] مانند ابریشم دلبر، مانند آهو، می خرامد
و گوهرافشانی است که از میان دختران زیبارو برگزیده است نازک اندامانی که مانند قطره های باران نرم و آهسته می ببارند [ با طراوت هستند ]
می بینی که در یک ردیف جمع شده اند دلبر سرکش و متکبر به آنها باج نمی دهد
دلبران آهوخرامی که با ناز و کرشمه راه می روند سرو جویباری نمی خرامد
و کبک دری شگفت زده می شود هنگامی که دلبر پریروی و زیبا و
کبوتروش شروع به خرامیدن می کند دلبر مرا بیمار می کند،
زار و نابود می کند هنگامی که بر پشت وکمر خود ؛
موهای دراز و زنجیرمانند و سیاهش را می اندازد پریرو با من عشوه گری می کند و
کشتزار صبر را آتش می زند هنگامی که سینه های ترنج مانند خود را با سرکشی می شوراند
[ پس از آن ناگهان ] قامت پرخرام خود را پنهان می کند دلبر لباس حریر خود را که به تن می کند ؛
به شش بخش از بدنش می چسبد بالاتر از شکم (روی دو سینه ) و پایین تر از کمر [ دو سوی سرین ]
دو طرف شانه های بلورین او [ که گویی استاد ماهری آنها را با دست تراشیده [ و درست کرده است ] …….»
پژوهشگر در این یازده فصل این کتاب، منظومه های عاشقانه ی بلوچی را گزارش کرده و آنها را نقد و تحلیل و بررسی ادبی کرده است. متن آوانگاری لاتین هر منظومه نیز در کنار متن بلوچی آن آمده و برگردان فارسی منظومه ها نیز به دست داده شده است. منظومه های گزارش شده در این کتاب اینها هستند :
۱. داستان هانی و شیمرید
۲. داستان شهداد و مهناز
۳. آیین ور
۴. ماجراهای بیبگر
۵. داستان سسی و پنون
۶. مست و سمو
۷. شیرین و دوستین
۸. للا و سازین
۹. کیا و سدو
۱۰. حیدر و سمنبر
۱۱. عزت و میرک
در بخش «یادداشت های» این کتاب، پژوهشگر نویسنده ی کتاب توضیح هایی برای روشن کردن برخی مطالب کتاب یا آگاهی هایی در باره ی چهره های ادبی و پژوهشگران و نویسندگان استان بلوچستان آورده که بر ارزش کتاب افزوده است. کتابنامه ای سودمند هم که با دقت بسیار تدوین شده است، در پایان کتاب آمده که نمونه ای از حق شناسی و امانتداری پژوهشگر را به نمایش نهاده است.