زیست بوم

جابه‌جایی آهوان در ایران، باید‌ها و نبایدها

برگرفته از روزنامه شرق

کوشان مهران

در سه دهه گذشته شکارگران سوار بر جیپ و موتور و بولدوزرسواران و جاده‌سازان و بزرگ‌زمین‌خواران دست در دست یکدگر داده و حیات گونه‌هایی دشتزی چون آهو را به گرداب انقراض سوق داده‌اند. در چند سال گذشته حرکت‌هایی برای پرورش در اسارت و معرفی مجدد آهو صورت گرفته که بنابر دلایلی از ابتدا محکوم به شکست است. یکی از مهم‌ترین نکات در دانش بوم‌شناسی جلوگیری از دو رگه شدن نابجای گونه‌ها و به‌ویژه نمونه‌های نایاب است. برای نمونه در کشور چین حداقل سه زیرگونه گوزن سیکا (Cervus nipu) که پس از نابودی در زیستگاه طبیعی برای استفاده از شاخ در پزشکی سنتی چینی در اسارت تکثیر یافته‌اند به دلیل بی‌دقتی آن‌گونه با یکدیگر ترکیب شده که پاکی نژاد خود را از دست داده و دیگر قابل معرفی به عنوان گونه ویژه خاص زیستگاه به طبیعت وحش نیستند. در این مدت تعدادی آهو از شمال خراسان (سبزوار) جهت تکثیر به قائن برده شده و این درحالی است که این زیستگاه جنوبی دارای زیرگونه دیگری از آهو می‌باشد. در کتاب پستانداران ایران جلد دوم نگاشته جناب دکتر اسماعیل اعتماد در صفحه 242 بنابر نظر لیدکر، زیرگونه ویژه‌ای از آهو در جنوب خراسان وجود دارد: ... نژاد دیگر Gazella subgutturosa seistanica Lydekker , 1910 است. لیدکر این نژاد را از سیستان و قائن معرفی می‌کند و اختلاف آن را با نژاد اصلی آهوی ایرانی در شاخ بزرگ‌تر با حلقه‌های بیشتر در حدود 16 و کمتر بودن خمیدگی S مانند از پهلو و وجود علامت‌های صورت و گوش بزرگ و اندازه بزرگ‌تر بدن می‌داند. در شماره 54 نشریه شکار و طبیعت در صفحه 58 در نوشتاری پیرامون انواع آهوان ایران به وجود تفاوت بین آهوان سیستان با دیگر نقاط ایران اشاره شده و نگاره سری از آهو در مجموعه جانوران دانشکده دامپزشکی وجود دارد که به احتمال قریب به یقین نمونه‌ای است که در سفر پژوهشی دکتر اسماعیل اعتماد و گروه همراه در سیستان و بلوچستان گردآوری شده بودند. در حال حاظر بنابر برآوردی در حدود 90 سر آهو از این زیرگونه در خراسان‌جنوبی وجود دارد، در شمال بلوچستان پاکستان در نزدیکی بیابان ریگستان افغانستان تنها 50 سر از این زیرگونه آهو باقی مانده است و از سال 1970 نسل آهوی گواتر‌دار ایرانی در افغانستان در معرض نابودی بوده و به احتمالی اکنون تنها معدودی جبیر در ولایت نیمروز افغانستان برجای مانده است. در شناسنامه تالاب هامون (سال 1364) به وجود آهو در مناطق شمال‌غربی تا غرب دریاچه هامون اشاره شده و گویا تا سال 1370 هنوز آهو و در کنار آن گور در دشت سیستان وجود داشت. در شناسنامه حوزه آبریز رودخانه باهوکلات (سال 1365) به وجود آهو و چینکارا (جبیر؟) در این نواحی اشاره شده است که در حال حاظر تنها انگشت‌شماری جبیر برجای مانده است. نگاره‌های پیوست این نوشتار آهوان بومی قائن و بیرجند را نشان می‌دهد که شکار شده‌اند. در کتاب سرهنگ کنیون که در سال 1905 بازدیدی از شرق ایران داشت هم تصاویری از آهوی قائن وجود دارد. با در نظر داشتن مستندات بالا حفظ نسل زیرگونه سیستانی آهوی گواتردار بسیار مهم‌تر از انتقال آهو از شیراحمد سبزوار و پرورش در فنس است (نمونه‌های جبیر ازدیاد یافته در شیراحمد گویا رام و دستی شده‌اند). شاید تمرکز بر این زیرگونه کمتر شناخته‌شده و همکاری با دانشگاه زابل و معرفی این‌گونه در محیطی با شرایط نیمه‌طبیعی در منطقه چاه نیمه سیستان و در مرحله بعد همکاری با پاکستان برای انتقال آهو به بلوچستان پاکستان یا زیستگاه‌هایی چون اطراف چابهار با یاری جستن از مدیریت محترم منطقه آزاد چابهار، قدم‌هایی استوار و پابرجا برای پایداشت غزالی باشد که روزگاری یل سیستان، رستم دستان سوار بر رخش غران بر کرانه‌های هیرمند به نخجیر آن می‌پرداخت. رها کرد زو دست و آمد به دشت/ چو شیری که بر پیش آهو گذشت.