اگر توکیو به درختهای گیلاس معروف است، تهران «چنارستان»ی است که نه تنها در بلندترین خیابان خاورمیانه بلکه در تمام کوچه پس کوچهها و گذرها و میدانهایش هم سایه سبز و خنک چنار را میشود دید.
shock drop air force 1 full uv reactive | Air Jordan Release Dates 2021 + 2022 Updated , IetpShops , nike new arrival for men japan today live fullبرگرفته از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از تارنمای داریوش شهبازی
اگر توکیو به درختهای گیلاس معروف است، تهران «چنارستان»ی است که نه تنها در بلندترین خیابان خاورمیانه بلکه در تمام کوچه پس کوچهها و گذرها و میدانهایش هم سایه سبز و خنک چنار را میشود دید.
تهران که در توصیفش نوشتهاند «قریهای است بد آب و هوا که تابستانهای گرم دارد»، سالهاست مردم را زیر چتر چنارهایش محافظت میکند. سر چراغی که گرما کمکم میافتد، کاسبها کمی آب میپاشند جلوی مغازههایشان و مردمی که آفتاب نفسشان را گرفته است پناه میآورند به این سایهها که غروب را بگذرانند.
مشهورترین چنارهای تهران، چنارهای بلندترین خیابان خاورمیانه هستند، خیابان 18 کیلومتری که در 1300 شمسی ساخته شده است و در زمان احداثش به نوشته عبدالله مستوفی در فاصله هر دو متر یک چنار کاشتند و بین هر دو چنار یک بوته گل سرخ گذاشتند تا خیابان را آباد کنند.
چنارهایی که رضاشاه عشق زیادی به آن داشت و در موردشان حساس بود، همین چنارهای خیابان ولی عصر بودند و چند خیابان مرکزی دیگر تهران، که دستور داده بود پای هر کدامشان یک گودال یک و نیم متری بکنند و برای درختها کود بریزند، علاوه بر این که مشهورترین چنارهای تهران هستند، پر دردسرترین و جنجالیترین درختهای پایتخت و شاید کل ایران باشند. برنامههای گاه و بیگاه شهرداری برای خیابان ولی عصر هر چند وقت یک بار این درختها را به صدر اخبار میآرود.
یک بار سیمان کردن کف جویهای خیابان ولی عصر است که داد مردم را درمیآرود و برگ درختها را زرد میکند، یک بار بیتوجهی شهرداری به هرس به موقع درختهاست که دردسرهایی برای اتصالات برق درست میکند، یک وقت هم نگرانی از باد و بوران است که باعث میشود شهرداری درختهایی را که به موقع به آنها رسیدگی نشده و پوک شدهاند به دلیل نگرانی از سقوطشان روی خیابانها از جا دربیاورد و جای تنههای چندین سالهشان توی چشم بزند.
چنار بقعه امامزاده
تهران به غیر از این چنارهای 90 ساله، چنارهای مشهور دیگری هم دارد؛ یکیشان چنار عظیم بقعه امامزاده صالح است که با وجود اینکه سالهای زیادی از مُردنش میگذرد، هنوز هم در خاطرهها باقی مانده و بخشی از تنهاش هم هنوز روبهروی بقعه امامزاده صالح باقی است.
«ژان دیالافوا» باستانشناس فرانسوی که در حدود سال 1880 در ایران کار میکرد، با طرح این موضوع که چنار بقعه امامزاده صالح احتمالا در آن زمان قدیمیترین چنار زنده روی زمین بوده، در توصیف آن نوشته است: «در مسجد (بقعه امامزاده صالح) تجریش چنار عجیب و غریبی است که کمتر نظیر آن در دنیا پیدا میشود... قطر فوقالعاده آن را نمیتوان دقیقاً با رقم معین کرد. تقریباً محیط آن به پانزده متر میرسد. هریک از شاخههای آن مانند تنه درخت کهنسالی در بالای بنای مسجد و سایر اطراف سر به آسمان کشیده است. این درخت عده کثیری را در سایه خود پناه میدهد. مؤمنین در زیر آن نماز میخوانند... مکتبدار، اطفال را در آن جا جمع کرده درس میدهد. قهوهچی سماور و استکان و لوازم خود را در درون آن قرار داده است. سقا هم کوزههای پر آب خود را در گوشهای از تنه گذارده است».
محل فعلی امامزاده صالح را تا سالها، «امامزاده چنار» مینامیدند. دوستعلی خان معیرالممالک در این مورد نوشته است که در روزهای جشن، مردم به گورستان امامزاده چنار میرفتند، درخت را چراغانی مختصری میکردند و درویشها در آنجا معرکه میگرفتند.
به چنار بقعه امامزاده صالح دخیل نمیبستند اما در مورد عمر طولانیاش روایتی نقل میکردند که میگفت زنی برای تشکر از یک آدم گشاددست، تخم چناری در کنار خانهاش میکارد و در حق او دعا میکند که هزار سال عمر کند و دعایش پاگیر درخت میشود و باقی ماجرا.
امروز البته چیز زیادی از این چنار بزرگ باقی نمانده است، همانطور که چیز زیادی از محلههای تجریش و امامزاده صالح هم باقی نمانده است. میگویند علت بریدن این درخت، مزاحمت شاخههایش بوده است و خشک شدن بخشی از تنهاش که کار، دست مردم یک محله داد.
پا چنار
برخی چنارهای تهران هم به ایدههای سنتی و باورهای مذهبی گره خورده است. میگویند در محله پاچنار، در منطقهای که بازار تهران قرار دارد و در کنار بقعه امامزاده سیدولی، چناری بود که وقتی پوستش را میبریدند مایعی سرخ رنگ از آن بیرون میزد. اسم این چنار را گذاشته بودند چنار خونبار و نام محله پاچنار را هم از آن گرفتهاند که در اطراف این چنار توسعه پیدا کرد.
در مورد این چنار خاص یک اختلافنظر هم وجود دارد؛ آقابزرگ طهرانی در یادداشتهایش به چناری در منزل سیدمحمدباقر تهرانی اشاره میکند که در روز عاشورا از آن خون جاری شده است، منتها اشاره او به درختی در محله پامنار است. داریوش شهبازی هم در نوشتههایش به وجود یک چنار خونبار اشاره کرده اما گفته است که درخت در محله پاچنار و در بقعه سید ولی قرار داشت. برخی مورخان اعتقاد دارند که این هر دو روایت در مورد یک چنار است؛ احتمالا همان درختی که در بقعه سیدولی بوده و بعدها از ریشه درش آوردهاند.
هفت چنار
یکی دیگر از محلههای تهران که به چنارش معرف است، بریانک، یا همان محله هفتچنار است. درخت چنار معروف این محله تا مدتها بیرون محوطه تاریخی تهران قرار داشته اما بعدها در اطراف آن محله و زیارتگاه هم شکل گرفته است.
محمدتقی مصطفوی در توصیف این درخت نوشته است: «زیارتگاهی که در قریه بریانک وجود دارد، بقعه و مرقد نیست، بلکه هفت درخت چنار است که به جای تنه اصلی چنار کهنسالی از یک ریشه و پایین همان تنه درخت روییده، مستقیماً بالا رفته است و حقیقتاً شایستگی توجه و حرمت کامل دارد. این هفت چنار در کنار باغی که در سمت جنوب کارخانه جوراببافی واقع شده است، نزدیک دیوار و مشرف به خیابان غربی باغ کارخانه قرار دارد و مردم سادهدل و خوشعقیده بر دیوار گلی مجاور درخت، طاقچه کوچکی کندهاند و به افروختن شمع و عرض نیاز میپردازند»
این روزها از هفت تنه درختی که محله را به هفتچنار مشهور کرده بود، تنها سه درخت باقی مانده و چهارتای دیگر به علاوه آن سکوی کنده شده در دیوار از بین رفتهاند. کارخانه جوراببافی هم حالا باغ موزه حیات وحش هفتچنار است.
چنار عباسعلی
چنار عباسعلی، یا چنار پنجعلی، که در ارگ سلطنتی تهران قرار داشت هم مثل هفتچنار، از چنارهای مقدس تهران بوده است که به ابتکار ناصرالدین شاه، تبدیل به زیارتگاه شد.
دوستعلیخان معیرالممالک درباره آن نوشته است که «یکی از خدمه اندرون مرتکب خلافی شد و از آنجاکه دانست مورد خشم و بازخواست خانم خود قرار خواهد گرفت، شبانگاه فرار نموده در حضرت عبدالعظیم متحصن شد. چون این خبر به گوش شاه رسید، سخت به رقّت آمد و به خانم کلفت فراری گفت تا از تقصیر وی درگذرد. آنگاه برای آنکه اهل اندرون ملجأ و مأمن نزدیکتری داشته و هنگام ضرورت بدان پناه برند در نهان بیکی از گیسسپیدان حرم دستور داد تا شهرت دهد که خوابنما شده و به وی گفتهاند در پای چنار کهنسالِ کشن شاخ، که کنار مظهر قنات مهرگرد واقع در اندرون امامزادهای به نام عباسعلی مدفون است. همینکه این آواز در اندرون پیچید اهل حرم شادیها کردند و از شاه خواستند تا نردهای دور درخت کشیده شود. شاه بهنصب نرده امر نمود و آنرا بهرنگ سبز اندود کردند. از آن پس درخت مزبور به چنار عباسعلی معروف شد. زیارتنامه مخصوصی بهتنه آن آویختند و اطرافش شمعدانهای نقره کوبیده و هر شب شمعها در آن افروختند. رفته رفته چنار مزبور اهمیتی بسزا یافت و بست محکمی شد. اهل اندرون نذور خود را از قبیل حلوا و غیره در پای آن میپختند و به بدنه و پوستش دخیلها میبستند. بدین طریق برای نیازمندان حرم نقطه توجه و مأمن نزدیکی بوجود آمد».
سعید نفیسی در مورد این چنار نوشته است که «در داخل ارگ سلطنتی تهران حول و حوش عمارات غربی وزارت دارایی که مشرف به خیابان ارگ و روبهروی کاخ دادگستری است، چناری از چنارهای بسیار کهن شهر تهران نظیر چند درخت چنار دیگر … واقع بوده است که آنطور که معمرین و شاهزادگان درباریان و محارم اندرون خاندان قاجار نقل کردهاند، این چنار محل توسل و عرض نیاز بوده؛ مخصوصاً عدهای از بانوان و کارکنان حرم فتحلیشاه و ناصرالدینشاه و سایر پادشاهان قاجار به آن تبرک میجستهاند و با بستن دخیل و کوفتن پنجه و چیزهای دیگر عقیده ساده و بیشائبه بدان اظهار میداشتند، و هنگام برهم خوردن وضع این ابنیه و خلع سلسله قاجار، درخت چنار مزبور هم به سرنوشت دیگر دچار گردید و از میان رفت».
چنارستان مسموم
عمر بیشتر چنارهای تاریخی تهران به دوران ناصری و سلطنت طولانی این شاه قاجاری میرسد. از آن جمله چنارهای گود زنبورکخانه، چنارهای باغ فردوس و امامزاده یحیی و چنارهای قدیمی باغ امینالسلطان - صدراعظم ناصرالدین شاه - که بعدها به محله قیطریه معروف شد. سنت چنار کاشتن در تهران بعد از شاههای قاجار به رضاشاه رسید و بعد از آن هم توسط مردم حفظ شده است. کمتر خیابان قدیمی در تهران هست که ردیف چنار در آن دیده نشود. با این حال، نه اوضاع چنارهای چند صد ساله تهران خوب است، نه چنارهای چند ده ساله و نه حتی نهالهای باریک و بیرمقی که شهرداری به جای درختهای افتاده میکارد. نوارهای زردی که حامیان محیط زیست روی درختها میبندند که نشان دهند حواس مردم به درختها هست هم چندان فایدهای ندارد.
هوای سمی تهران، کمآبی و ساخت و سازهای بیتوجه به محیط زیست، نفس درختهای تهران را هم تنگ کرده است و کاری نمیشود کرد، حتی اگر شهرداری از تصمیمهای عجیب خود کوتاه بیاید و سیمان کف آبراههای کنار خیابان ولیعصر را بکَند که با کاشی جایگزین کند تا آب به درختها برسد، به سختی میشود کارگرهای ساختمانی را قانع کرد که نگذارند آب آلوده شده از مصالح ساختمانی، پای درختها بریزد و تازه بعد از آن است که مساله هوای آلوده تهران و برگهایی که تا حد خاکستری شدن به غبار آلوده شدهاند در نبود بارانی که آنها را تمیز کند، جلوی رشد درختهایی را میگیرد که نفس مردم تهران به آنها بند است.
ایسنا - فاطمه کریمخان
منابع:
آثار تاریخی طهران - اماکن متبرکه، سید محمدتقی مصطفوی، تنظیم و تصحیح: میرهاشم محدّث، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی انتشارات گروس، چاپ ۲، ۱۳۸۱
جغرافیای تاریخی تهران، محسن معتمدی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ ۱، ۱۳۸۱
جغرافیای تاریخی شمیران، منوچهر ستوده، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۱
نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، آقا بزرگ الطهرانی، مشهد: دار المرتضی.
وقایع الزمان (خاطرات شکاریه)، دوستعلیخان معیرالممالک، تهران، نشر تاریخ ایران، چاپ ۱، ۱۳۶۱
یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدینشاه، دوستعلیخان معیرالممالک، کتابفروشی علیاکبر اعلمی.
«نوشتههای تاریخی در آثار متبرکه تهران قدیم و خارج شهر، سید محمدتقی مصطفوی، اطلاعات ماهانه، شماره ۴۵، آذر ۱۳۳۰