دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران، به مناسبت ابلاغ حکم ریاست سازمان حفاظت محیط زیست به دکتر ابتکار، متنی را برای تبریک به دوستانی که نامه به دکتر روحانی را امضا کرده بودند منتشر کرد. متن تبریک به شرح زیر است:
بهنام خداوند جان و خرد
هماندیشان و کوشندگان اعتلای میراث فرهنگی و طبیعی کشور
درود بر شما. پس از آنکه دکتر مهدی حجت از سوی ریاست جدید «سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی» بر جایگاه معاونت میراث فرهنگی گمارده شد، اینک با بازگشت دکتر معصومه ابتکار به ریاست «سازمان حفاظت محیط زیست» به مهمترین خواستهای ما در قالب «نامهی شماری از سازمانهای مردمنهاد فرهنگی به ریسجمهور» (11/4/1392)، پاسخ داده شد که این پیروزی را به سهم خود به همهی شما دوستان تبریک میگویم.
پس از نزدیک به یک دهه و نیم تلاش در عرصهی نهادهای مدنی، بر این باورم که با حضور پرتوان میتوانیم گام به گام، دیگر خواستهای خویش را هم به پیش ببریم. آشکار است که نخست با نوسازی و توانمندسازی سمنهایمان ــ و حتی با پیگیری وضعیت انجمنهایی که در این 8 سال بنا بر سوءتفاهم لغو مجوز شدهاند ــ و آنگاه با تشکیل شبکههای شهری و استانی و ملی، و با تکیه بر تجربهی رهاشدهی همین روند در یک دهه پیش، میتوانیم موانع را از سر راهمان برداریم. موانعی چون «کندی روند تمدید اعتبارنامهها» ــ که میتواند در گام بعد به «دائمی کردن پروانهی فعالیت سمنها» بینجامد ــ و همچنین دریافت کمکهای سختافزاری از نهاهای مرتبط، بهویژه در اختیار گرفتن فضایی مختص انجمنها در مرکز هر استان که مدیریت آن هم توسط همان شبکههای استانی برای مدتی مشخص، تعیین شود (دستکم در شهر تهران، در سالها پیش، چنین ساختاری در انجمنها و چنین فضایی متعلق به سمنها وجود داشت که شوربختانه در مقاطعی با تأسیس نهادهایی فرمایشی همچون «خانهی شهریاران جوان» از دست انجمنها خارج شد. امید است شهردار گرامی تهران، در مقام ریاست نهادی که بیشترین فضاهای فرهنگی شهری را در اختیار دارد، در دور تازهی فعالیت خود، با نگاهی غیرسیاسی بتواند یاریگر سمنهای ناوابسته هم باشد).
طبیعی است اگر ما بتوانیم از سمنها شبکهای در خور و شایستهی فرهنگ کهنمان شکل دهیم و از برخی بیتجربگیهای سالیان پیش درس بیاموزیم، نه تنها میتوانیم با نهادهای مسؤول در قوای سهگانه نشستهایی نهادینه داشته باشیم، بلکه میتوانیم در این فرآیند مدیریت و اجرا، گام به گام در کنار آنان باشیم.
فراموش نشود مواردی چون نگاهبانی از میراث فرهنگی و طبیعی در کشور ما امری نیست که یک نهاد و دو نهاد و حتی چند وزارتخانه بتوانند از پس آن بربیایند، چرا که در هر گوشه از این کشور میراثی گرانقدر با پشتوانهی تاریخی عظیمی حضور دارد و در هر بخش از آن طبیعتی منحصر به فرد و گیاه و جانوری که برای بقای بیهراس، نیازمند یاری همهی ماست. فرهنگ مشترک ملت ایران و همبستگی تاریخی تیرههای ایرانی هم که در سالیان اخیر مورد هجوم دشمنان سنتی یا بازیگران محلی آنها قرار گرفته، موضوعی است که تنها میتواند با کوشش فراگیر همهی ما و با افزایش آگاهی خودمان و گسترش بابرنامهی آن، حفظ شود تا همچون هزارههای پیش که نیاکان ما آن را پاس داشتند همچنان پابرجا بماند و به نسلهای پسین منتقل شود.
من، همچون درخواستهای نامهی به رییسجمهور که به تأیید شما بزرگواران رسید، معتقدم که گردشگری در کنار میراث فرهنگی معنا مییابد و هر چند وزارتخانه شدن این سازمان را لازم میدانم اما باور دارم در چهار سال پیشِ رو باید همت و تشریک مساعیمان را بر بازسازی خودمان و نهاد متولی میراث فرهنگی بگذاریم، و بکوشیم میراث گرانقدر طبیعی و فرهنگیمان که گمان دارم همهی آنها در معرض خطر است به امنیت و ثباتی برسد. آنگاه که سازمان میراث فرهنگیای توانمند و شایستهسالار داشتیم و میراثی که در خطر نبودند و انجمنهایی که هر کدام ضمن توجه کامل به میراث بومی و محلی خویش، با دیگر انجمنها هم برای پیش بردن امور ملی همگام بودند، زمان مناسب خواهد بود برای تشکیل وزارتخانهای مقتدر که تمام آثار فرهنگیِ جهان بزرگ ایرانی را زیر نگاه تیزبین و توجه مقتدرانهی خود داشته باشد.
امید است در سالهای سخت پیشِ رو، دست در دست یکدیگر، ضمن توجه به مواردی از امور عمرانی که خواستِ جوامع بومی است با حذف مواردی که تنها به سود پیمانکاران و به زیان میراث ماست، بدون هرگونه برخوردهای تند و کارشناسینشده، آرامش را به فضای فرهنگیمان برگردانیم.
ارادتمند شما
علیرضا افشاری
دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
بیستم شهریورماه 1392